آلیسون وود، خاطرهنویس، اینجاست تا لفاظی ضد کوئیر «آرایش» جناح راست را تصحیح کند.
این مصاحبه برای وضوح، طولانی بودن و جریان ویرایش شده است.
MH: مکالمات فرهنگی پیرامون MeToo چه تأثیری بر کتاب شما گذاشت؟
AW: لولیتا بودن به آرامی به عنوان یک کتاب MeToo به بازار عرضه شد، به این دلیل که این عبارت در نسخه وجود نداشت، اما قطعاً زمانی که کتاب من در حال مکالمه بود یا زمانی که با من مصاحبه می شد، ظاهر می شد. انگار خیلی وقت پیش بود، اما اصلا اینطور نبود. در حالی که میدانم پس از انتشار عمومی داستانهای زنان، چیزهایی تغییر کردهاند، اما نگران هستم که در نحوه رسیدگی به آزار جنسی و تجاوز جنسی در سیستم قانونی، مدارس و مکانهای عبادت به اندازه کافی اتفاق نیفتاده باشد. به روش هایی که به طور مشخص اهمیت دارند.
MH: با نگاهی به نیم دهه از آغاز جنبش، چه چیزی در شما طنین انداز می شود؟
AW: قبل از MeToo، من یک قطعه منتشر کرده بودم مجله نیویورک تایمز به نام “‘تجاوزگر من گفت: در خانه ایمن شوید” این یک مقاله اول شخص در نسخه چاپی یکشنبه بود، حتی تصویر بزرگی داشت. بنابراین این یک معامله بزرگ بود، آن را ویروسی شد.
اما در سال 2015 بود، خیلی قبل از اینکه MeToo مورد توجه قرار گیرد و در رسانه های اصلی پوشش داده شود. و در عرض یک روز از صدها نفر شنیدم. پیامها یکی از سه نوع بودند: پیامهای مورد علاقه من فقط «تبریک میگویم! چه مقاله عالی!»؛ سپس این زنان بودند که برای من نوشتند و تجربیات خود را از تجاوز جنسی و تجاوز جنسی به اشتراک گذاشتند، زیرا آنها هرگز داستان کسی را به این شکل نخوانده بودند. این تا حد زیادی بخش عمده ای از پیام ها بود. و سپس این مردان عصبانی بود که من را به یک فاحشه / دروغگو / شلخته / دیوانه متهم می کردند. دوشنبه شب، ایمیلم را به یکی از دوستانم دادم تا مدیریت کند و تمام حساب های رسانه های اجتماعی ام را قفل کردم.
MH: این تجربه چه تأثیری بر احساس شما در هنگام انتشار کتاب خاطراتتان داشت؟
AW: وقتی کتابم آماده انتشار میشد، مثل قبل خودم را برای پیامهایی آماده کردم. من در مورد آن در درمان بسیار صحبت کردم – چگونه می توان از نظر احساسی شنیدن داستان های زنان، دروغگو خوانده شدن، و شاید حتی تهدید شدن توسط غریبه ها در اینترنت را مدیریت کرد. احساس کردم واقعا آماده ام. و در حالی که من از هزاران زن شنیدهام که مورد آزار و آراستگی قرار گرفتهاند، یا در حال حاضر با مردی که در موقعیت قدرت قرار دارد در یک رابطه توهینآمیز هستند، پیامهای بسیار کمی از مردان عصبانی دریافت کردهام. من برای آن بسیار سپاسگزارم. من فکر می کنم که شاید MeToo این نوع واکنش را کمتر جالب کرده است؟
MH: اولین نمایش در طول همه گیری چگونه بود؟ آیا احساس میکنید همهگیری بر نحوه ارتباط شما با خوانندگان تأثیر گذاشته است؟
AW: خیلی افتضاح بود من هفت سال وقت گذاشتم تا کتابم را بنویسم، که تجربه خوشایندی نبود – مردم دوست دارند تصور کنند که این کتاب به من کاتارسیس میدهد یا شفا میدهد، و اینطور نبود. به طرز باورنکردنی تخلیه کننده و سخت بود. من چند سالی بود که درگیر جامعه ادبی بودم تا آن زمان، میزبان یک مجموعه کتابخوانی در نیویورک بودم، یک مجله ادبی تأسیس کرده بودم، بنابراین احساس می کردم می دانستم چه اتفاقی خواهد افتاد: یک جشن بزرگ برای معرفی کتاب شما، تعداد زیادی از مصاحبه ها و کتابخوانی ها و جشنواره های کتاب در سراسر کشور، کل آن مدار. من قبلاً شروع به ذخیره رشتههای توییتر نویسندگان دیگری کرده بودم که در مورد اینکه وقتی در یک تور کتاب هستید چه چیزی باید بیاورید.
و بعد، هیچی. هیچ کدام از آن اتفاق نیفتاد. بیش از یک سال بود که یک رویداد حضوری برای کتابم انجام ندادم. و آنها حتی کتاب من را در انبار نداشتند – من چیز جدید و درخشانی نبودم.
غمگین نبودم که نتوانستم این کتاب را جشن بگیرم – هرچند که بودم – بلکه تبلیغ این کتاب از نظر احساسی خسته کننده بود. ماهها هر روز در مورد آسیبهایم صحبت میکردم، از کتابی درباره آسیبهایم میخواندم، و سعی میکردم حتی بیشتر درباره آسیبهایم بنویسم تا جایی برای پوشش کتابم، که در مورد تروما بود، مطرح کنم. و من تمام این کارها را از آپارتمانم انجام می دادم، به تنهایی، زیرا آگوست 2020 بود و هیچ واکسنی وجود نداشت.
وقتی کتابی بسیار سنگین است، داشتن چیزهای هیجان انگیزی که باید منتظر آن باشید، به مدیریت پذیرتر شدن فرآیند کمک می کند. من نتوانستم در زندگی واقعی کتاب کسی را امضا کنم، دوستی را که واقعاً به من افتخار می کرد در آغوش بگیرم یا به یک مهمانی ادبی بروم. چیزهایی که واقعاً منتظرشان بودید، قسمت های سرگرم کننده، گم شدند.
MH: بزرگترین لذت اولین بار چه بوده است؟
AW: بهترین بخش انتشار کتاب من بدون شک شنیدن از خوانندگان بوده است، هرچند گاهی اوقات سخت است. مواجهه با چند زن دیگر که چنین اتفاقی افتاده و در حال وقوع است، سخت است. ولی خیلی معنی داره
اولین باری که از یک خواننده پیام گرفتم گریه کردم. او چیزی به این مضمون گفت: “من احساس می کنم دیده می شوم، احساس می کنم درک می کنم، فکر می کردم تنها هستم و نیستم.” و این چیزی بود که آرزو می کردم در 17 سالگی داشته باشم، بنابراین اینکه بدانم روی شخص دیگری تأثیر گذاشته ام، بسیار سخت است. خیلی ممنونم که خوانندگان کتاب من را پیدا کردند.
MH: جمهوری خواهان اصرار دارند که افراد دگرباش آشکارا و نمایش های درگ خانواده پسند تلاش هایی برای “فرار دادن” یا “استثمار” از خردسالان آسیب پذیر برای دگرباش بودن هستند. به نظر شما وجه مشترک واقعی در نظافت و استثمار چیست؟
AW: آراستگی شروع استثمار است – شروع یک ضربه است، اولین گام برای اقدامات مخرب تر. آراستگی مقدمه ای برای آزار جنسی، عاطفی و جسمی است. نه تنها نمی توانید به کسی “دگرباش” بودن را یاد بدهید، بلکه دگرباش بودن برای کسی مضر نیست. این بیشتر اهریمن سازی درست همجنس گرایی است، زیرا آنها فکر می کنند همجنس گرا شدن بدترین اتفاقی است که ممکن است برای هر کسی بیفتد. و به عنوان یک زن عجیب و غریب، می توانم به شما اطمینان دهم که اینطور نیست. افراد خردسال بیش از هر کس دیگری در معرض خطر مردان دگرجنسگرا قرار دارند. خدمات حفاظت از کودکان داده ها می گوید 88 درصد از مجرمان آسیب جنسی مرد هستند و 93 درصد قربانیان آن را می شناسند.
MH: به نظر شما بزرگترین تصور غلط در مورد زنده ماندن از سوء استفاده جنسی یا تجاوز جنسی چیست؟
AW: من فکر میکنم بزرگترین تصور غلط در مورد بقای سوء استفاده جنسی این است که شما در یک دوتایی وجود دارید – یا شکسته میمانید یا کاملاً بهبود مییابید. من در یک منطقه خاکستری زندگی می کنم، مانند هر قربانی دیگری که می شناسم. ایجاد چنین انتظاراتی مضر است، هم به این دلیل که قربانیان را غیرانسانی می کند، بلکه این ایده را ایجاد می کند که بهبودی ممکن است. در حالی که معتقدم از طریق درمان، زمان و پردازش بهتر میشود، نمیدانم باور دارم که شما میتوانید به طور کامل شفا پیدا کنید یا خیر. آنچه اتفاق می افتد هرگز از بین نمی رود. همیشه بخشی از شما و داستان شما خواهد بود.
MH: به افرادی که فکر می کنند سقط جنین (یا مراقبت های بهداشتی باروری به طور گسترده تر، مانند دسترسی به پیشگیری از بارداری) یک مسئله حقوق دولتی است، چه می گویید؟
AW: برای زنان بیانصافی است که بدنشان و بنابراین زندگیشان توسط جغرافیا کنترل میشود، و به میل افراد صاحب قدرت، معمولاً مردان سفیدپوست که هیچ تصمیمی در مورد بدن من ندارند. غیر اخلاقی و ظالمانه است. تابعیت ما متعلق به ایالات متحده است نه فرماندار ما. قتل عامل اصلی مرگ زنان باردار است و بارداری فرآیندی طاقت فرسا برای بدن است. برای زنان خطرناک است. مجبور کردن کسی به حمل فرزند و به دنیا آوردن فقط اشتباه است. این فقط راه دیگری است که فرهنگ ما نشان می دهد که ما به زنان اهمیت نمی دهیم. ما فقط می خواهیم آنها را کنترل کنیم.
MH: چند کتاب اخیر (یا آینده) را توصیه می کنید؟
AW: دوست داشتم برخی از بهترین دوستان من نوشته تاجا ایبسن، بدن کار توسط ملیسا فبوس، منطقه سرخ توسط کلوئی کالدول و دل شکسته توسط چلسی بیکر
می توانید یک کپی از آن را درخواست کنید لولیتا بودن از کتابخانه محلی خود یا آن را سفارش دهید اینجا یا اینجا.