تنها مجموعه تلویزیونی که به بهترین وجه راهپیمایی به سوی استبداد را توضیح می دهد
بله، جنگ ستارگان همیشه درباره شورشیان زبردست بوده که با نازیهای فضایی فاشیست مقابله میکنند، اما غالباً عمق این موضوع تقریباً به ضخامت زره پلاستیکی یک طوفانباز بود. انگیزهها به هم میخوردند، طرحها کمعمق بودند، و هرگونه اختلاف منطقی با یک فریاد سریع به نیروی جادویی، یا یک بلستر خوب، یا یک ووکی زوزهکش بازنویسی میشد. اغلب اوقات، نه تنها به عنوان ماده ای برای کودکان، بلکه با آن رفتار می شد کودکانه.
اینکه آخرین سریال تلویزیونی که در این «جهان» اتفاق میافتد، بهترین نمایش است، نه فقط تهدیدی که فاشیسم به ارمغان میآورد، بلکه راهی که همه ما به سمت آن تاریکی میرویم، شگفتانگیز است. بیان اینکه چقدر عمق در این سریال ها تعبیه شده است دشوار است، اما اینجا شروعی است. نمایش به سه قوس تقسیم میشود که هر یک بر جنبهای از جامعه متمرکز است که فاشیسم را تغذیه میکند. این سه قوس عبارتند از: سرمایه داری، استعمار، و سیستم زندان. این دقیقاً آن چیزی نیست که از سریال تولید شده توسط دیزنی انتظار دارید.
سریال اندوراحتمالاً به خاطر شخصیت اصلی کاسیان آندور با بازی دیگو لونا که همان شخصیت را در فیلم بازی می کرد نامگذاری شده است. یک سرکش. با این حال، ممکن است به همان اندازه به نام مادر خوانده کاسیان، که توسط او بازی میشود، نامگذاری شود فیونا شاو، که نقشش در سریال به طرز فریبنده ای مهم است.
اندور در سرویس Disney+ پخش می شود و مانند همه جنگ ستارگان این روزها، محصول استودیوهای دیزنی است. با این حال، اگر منتظر مجموعه معمولی از شمشیرهای لیزری، رباتهای الاغهای هوشمند و بیگانگان بامزه هستید که همگی در یک توپ هوادار پیچیده شدهاند، به جای اشتباهی آمدهاید.
و اگر به آن نیاز داشتید، در اینجا عبارت SPOILER ALERT وجود دارد، زیرا ما قصد داریم این نمایش را از ابتدا تا پایان آن اجرا کنیم. با این حال، اگر نمایش را ندیدهاید، لزوماً به این معنی نیست که باید همین الان خواندن را متوقف کنید. چون تقریبا تمام شخصیت ها و 90 درصد نکات داستانی را کنار می گذارم.
نقش سرمایه داری در رژیم فاشیستی
آندور با شخصیت لاتین تبار که پس از ترک یک کلوپ شبانه توسط یک جفت پلیس مورد حمله ناعادلانه قرار می گیرد شروع می شود. این رویارویی بیموجه تشدید میشود، به دلیل احساس قدرتی که پلیسها به وضوح از آن لذت میبرند و آندور را تحقیر و وحشیانه میکنند.
کل سه قسمت اول سریال به ایجاد آندور، جامعه او و رابطه آنها با امپراتوری فاشیستی که آنها بخش کوچکی از آن هستند اختصاص دارد. آندور یک پناهنده است که از دنیایی گرفته شده است که پس از یک فاجعه معدنی شرکتی که آن مکان را غیرقابل زندگی کرد، کل فرهنگ او نابود شد.
او در لبهی شدید فقر زندگی میکند، درگیر مشاغل سخت و ارتکاب دزدیهای جزئی برای تولید مقادیر کمی پول نقد لازم برای حمایت از خود و مادر بیمارش است. مانند هر کسی که در این موقعیت قرار دارد، او به دنبال راهی برای خروج است، اما امید او برای یافتن آن – یا خواهری که در هنگام بازدید از آن کلوپ شبانه در جستجوی او بود، اندک است.
وقتی اتفاقی میافتد که در ابتدا به نظر میرسد به آندور وسیلهای میدهد تا یک قدم از آن لبه ناهموار فاصله بگیرد، در عوض او را مجبور میکند جامعه خود را ترک کند و مادرش را رها کند – چیزی که باعث غم و اندوه او در طول سریال میشود. هر ایده بزرگ
در طول این اپیزودهای آغازین، رابطه بین سرمایه داری و فاشیسم بررسی می شود. دولت اقتدارگرا خوشحال است که ساختار شرکتی و پلیس شرکتی را تا زمانی که سرمایه داری برای دور نگه داشتن مردم از نگرانی های مربوط به امپراتوری کافی باشد، تحمل می کند. نگه داشتن آن کارگران در لبه ناهموار، جایی که آنها بیشتر نگران تغذیه خانواده خود هستند هدف است. اما فاشیستها وقتی معتقدند حاکمان شرکتها به اندازه کافی ظلم نمیکنند، از به دست گرفتن کنترل مستقیم دریغ نمیکنند.
حتی برای روسای شرکتها، دولت فاشیست به همان اندازه که یک شریک است، یک تهدید در حال ظهور است. تحت حاکمیت یک حکومت استبدادی، هیچ قانون واقعی وجود ندارد. با این تفاوت که همیشه ممکن است اوضاع بدتر شود.
نقش استعمار در یک رژیم فاشیستی
آندور که به اجبار از خانه خود دور می شود، بخشی از نقشه دزدی از یک پایگاه نظامی امپراتوری در سیاره ای می شود که مردم محلی آن همه آواره شده اند تا راه را برای طرح های “مهم تر” دولت باز کنند. قابل ذکر است که جمعیت بومی مستقیماً کشته نشده اند. درعوض، آنها از سرزمین خود رانده شده اند و به سمت “مناطق سازمانی” هدایت شده اند، جایی که می توانند در کار در خدمت امپراتوری شرکت کنند.
در این عمل، آندور بخشی از سلولی از شورش اولیه در حال توسعه می شود که شامل یک مرد است که خودخواهی خود را در آستین خود می پوشاند و دیگری که هر دو در حال فهرست نویسی جنایات امپراتوری و نوشتن کتاب راهنمای شورش است. آنها افراطی را نشان می دهند که ممکن است آندور انتخاب کند، اما او همچنان در تلاش است تا از خط مرکزی عبور کند. سعی میکند سرش را پایین نگه دارد، پیش برود، و با یک چک حقوق از آن عبور کند.
حتی اگر او باشد با آنها، اندور هنوز نیست یکی از آنها او بیش از هر زمان دیگری دلیلی برای نفرت از امپراتوری دارد، اما متنفر بودن از امپراتوری به معنای متعهد بودن به پذیرش خطرات لازم برای شروع تغییر نیست.
جهانی که این عمل در آن اتفاق می افتد، جهانی است که در آن دولت توانایی خود را در پاک کردن فرهنگ محلی نشان داده است. نه تنها مردم بومی از سرزمین خود حذف شده اند، بلکه اعمال فرهنگی آنها نیز به دلیل محدودیت در مراسم مهم تضعیف شده است. همچنین تصاحب فرهنگی فعالی وجود داشته است که در آن امپراتوری جایگزین بخشهایی از آیینهای این مردم محلی «ساده» شده است. اگرچه روی صفحه نمایش دیده نمی شود، نمایندگان امپراتوری به این می بالند که چگونه از “خانه های آسایش” و “نوشیدنی ها” برای منحرف کردن مردم محلی “بوی بد” از شرکت در آن رویدادهایی استفاده کرده اند که به حفظ فرهنگ آنها کمک می کند.
اگر همه اینها شبیه کاری است که ایالات متحده در قبال بومیان آمریکا انجام داد (و می کند)، منظور آن است. اجبار مردمی که در مناطق وسیعی به مناطق صنعتی کوچک پراکنده شده بودند نیز نشان دهنده نحوه اعمال استعمار در آفریقا و جاهای دیگر است. استعمار در خدمت صاحبان قدرت است. فاشیسم با حذف رقبا خود را حفظ می کند. اگر بتوان دین یا سنت های فرهنگی را برای خدمت به رژیم استبدادی منحرف کرد، از آنها حمایت می شود. اگر نه، حذف می شوند.
نقش سیستم زندان در یک رژیم فاشیستی
در ابتدای اکت سوم، آندور امیدوار است از مقداری از پولی که در عمل دوم به دست آورده است استفاده کند تا در نهایت نیازهای مادی خود را برطرف کند. فقط او تقریباً فوراً با سیستم حقوقی که در یک دولت اقتدارگرا وجود دارد، دوباره درگیر می شود. دستگیری او کاملاً خودسرانه است – یا می شود، با این تفاوت که عمدتاً به دلیل این واقعیت است که او یک مهاجر در سیاره ای است که در آن دستگیر شده است.
اگرچه آندور جنایات گذشته را مرتکب شده است، اما در این مورد هیچ کاری انجام نداده است. با این حال، در این مورد است که او به مدت چند سال زندان محکوم می شود. دلیلش این است که در نظام استبدادی، عدالت و مجازات قطع شده است. اندور درست به نظر نمی رسد و افراد مناسب را نمی شناسد. این تمام چیزی است که لازم است.
زمانی که آندور در زندان است، متوجه میشود که حتی تظاهر به محکومیتش هم حفظ نمیشود. هم برای کسانی که در مقابل اسارت خود مقاومت می کنند و هم برای کسانی که همکاری می کنند، نتیجه نهایی یکسان است – یک عمر کار رایگان برای امپراتوری. یک خط تولید خردکننده، بیحس و بیپایان که در آن همگی درگیر ساختن چیزی هستند که مشخصاً ابزارهای تازهای برای سرکوب است.
تنها در اینجا، در این قوس نهایی، آندور از نیازهای شخصی خود عقب نشینی می کند تا متوجه شود که تنفر از سیستم کافی نیست. او باید اقداماتی را انجام دهد پایان آن سیستم فقط اینجاست، در زندانی که در واقع روشنتر و تمیزتر از هر جای دیگری است که آندور زندگی کرده است – اما با هزینهای وحشتناک – او میبیند که چگونه ظلم شرکتها، ظلم پلیس، ستم فرهنگی، و براندازی عدالت، همگی برای تغذیه امپراتوری و حفظ آن ترکیب میشوند. افراد به جای انجام اقداماتی که ممکن است شرایط را برای همه بهبود بخشد، بر نیازهای خود تمرکز کردند.
در همین حال، در سیاره ای که داستان شروع شد، مادر آندور مرده است و دوستانش به طور سیستماتیک شکنجه می شوند تا درباره مکان او اطلاعاتی کسب کنند – زیرا سیستم استبدادی گسترده که ترس در کنار هم نگه داشته است، آنقدر ناکارآمد است که متوجه نمی شود. قبلاً مردی را که به دنبالش است دستگیر کرده است. تنها در همین آخرین لحظات داستان است که سخنان ضبط شده مادر آندور در نهایت جامعه ستمدیده اش را به قیام علیه ظالمان محلی تحریک می کند. او کاری را که بسیاری دیگر نتوانستهاند انجام دهند، در این مکان خلوت انجام داده است – شورش را به طور جدی آغاز کرده است.
هنوز روسیه در این داستان وجود ندارد. هنوز اوکراین وجود ندارد. نه حتی ایالات متحده. آنچه در اندور وجود دارد، داستانی است که نشان می دهد چگونه بی عدالتی و ظلم توسط سیستم هایی تغذیه می شود که به نظر می رسد همه امکان پاداش فردی را به قیمت خیانت به جامعه ارائه می دهند. داستان این است که چگونه افراد خوب در حرکت در این سیستم دچار فساد می شوند و چگونه افراد بد می توانند از آن برای کسب قدرت سوء استفاده کنند. داستانی در مورد اینکه چگونه باید در هر مرحله با یک سیستم استبدادی به شدت مخالفت کرد. زیرا اگر شما با فاشیسم مخالف نیستید، قطعاً از آن حمایت می کنید.
این که داستان خوب بازی شده و به طرز شگفت انگیزی فیلمبرداری شده است تقریباً یک امتیاز است. همینطور تمام «تخمهای عید پاک» کوچکی که در داستان ریخته میشوند، بهعنوان سرویس هوادار «اوه، ببین، او یک بلستر درست مثل هان دارد» نیست!
تنوع، اما به این معنا که حتی اشیاء کوچک و شخصیت های جانبی برای خدمت به موضوع بزرگتر ساخته شده اند.
برو تماشاش کن و به شورش بپیوندید.