جنبه های عاطفی فراموش شده بهره وری

یکی از نادیده گرفته‌شده‌ترین دلایل بی‌مولد بودن، احساسات است. بهره وری و عملکرد ما تا حد زیادی تحت تأثیر احساس ما نسبت به خود و توانایی هایمان است.

طبق تحقیقات انجام شده توسط Atlassian، بهره وری یک تیم و ابراز احساسات مثبت همبستگی مثبت دارند، این بدان معنی است که تیم ها زمانی که از کاری که با هم انجام می دهند راضی هستند، بهره وری بیشتری دارند:

تیم‌های با عملکرد بالا دو برابر بیشتر از تیم‌های با عملکرد پایین، احساسات مثبت را تجربه می‌کنند. تیم های شاد کار را انجام می دهند.

یکی از راه های ترویج احساسات مثبت، داشتن یک جهت روشن است. چرا؟ ما به عنوان انسان، ترجیح می‌دهیم همه چیز تحت کنترل ما باشد، زیرا به ما احساس امنیت و امنیت می‌دهد. از آنجایی که وقتی مسیر روشنی داریم نسبت به زندگی خود اطمینان بیشتری پیدا می کنیم، احتمال کمتری دارد که احساس افسردگی کنیم.

در LifeHack، ما همیشه در تلاش هستیم تا به اعضای تیم خود کمک کنیم تا اهداف و نقاط عطف تعیین کنند تا بدانند چگونه به جلو حرکت کنند و بتوانند پیشرفت خود را در طول مسیر پیگیری کنند. با این حال، هر شرکتی این اقدام را انجام نمی دهد.

چند سال پیش، پسر عموی من که به تازگی از دانشگاه فارغ التحصیل شده بود، در یک شرکت بزرگ مشغول به کار شد. من برای او بسیار خوشحال شدم، اما او به من گفت که از شرکت ناامید شده است پس از تنها چند ماه…

او مشتاق بود که تأثیر اولیه خوبی بگذارد و خود را در موقعیت جدید خود تثبیت کند. با این حال، پس از چند هفته کار، او گم و ناامید شد. او نمی‌دانست که نقشش شامل چه چیزهایی است، اهداف و مقاصدش چیست، یا اینکه چگونه کارش با اهداف کلی شرکت مطابقت دارد.

او تلاش می کرد تا توجه و انرژی خود را بر روی کار خود متمرکز کند زیرا فاقد جهت روشن بود. او متوجه شد که به راحتی حواسش پرت می شود، به تعویق می اندازد، و انگیزه ای برای شروع ندارد.

او تلاش زیادی برای درک ساختار و فرهنگ شرکت انجام داد، اما احساس نمی کرد پیشرفت زیادی داشته باشد. او نمی‌توانست انگیزه‌ای برای کار در جهت اهدافش پیدا کند و احساس می‌کرد که هیچ کمک قابل توجهی به شرکت یا تیمش نمی‌کند. او مطمئن نبود که چگونه بر چالش های نقش خود غلبه کند و عملکرد خود را بهبود بخشد.

عدم هدایت او همچنین تصمیم گیری و اقدام را دشوار می کرد. او شروع به زیر سوال بردن قضاوت خود کرد و احساس کرد که مطمئن نیست چه کاری باید انجام دهد. او نمی دانست چه چیزی را در اولویت قرار دهد یا چگونه زمان و انرژی خود را به طور موثر اختصاص دهد.

در نتیجه، بهره وری او به طور قابل توجهی آسیب دید….

چگونه فقدان جهت بر بهره وری تأثیر می گذارد

زمانی که فاقد جهت گیری هستیم، می توانیم به میزان قابل توجهی بهره وری کمتری داشته باشیم. وقتی نمی‌دانیم می‌خواهیم به چه چیزی برسیم، تمرکز بر تلاش‌ها و پیشرفت دشوار است. این می تواند منجر به احساس ناامیدی، بی انگیزگی و احساس گیر افتادن شود.

اجازه دهید در این مورد به جزئیات بیشتری بپردازم:

1. از دست دادن انگیزه

درک ارزش و هدف کارشان زمانی که هیچ جهت مشخصی وجود ندارد برای مردم می تواند چالش برانگیز باشد. تصور کنید نمی دانید به چه چیزی می خواهید برسید. پیدا کردن انگیزه برای کار در راستای اهدافتان ممکن است دشوار باشد. این منجر به از دست دادن انگیزه برای کار سخت و استقامت در مواجهه با موانع و چالش ها می شود.

2. از دست دادن تمرکز

کسی که هدف مشخصی در ذهن ندارد، برای اولویت‌بندی کار خود و تمرکز توجه خود بر روی مهم‌ترین کارها تلاش می‌کند. آنها ممکن است برای تصمیم گیری در مورد اینکه کدام کار را ابتدا انجام دهند و چگونه زمان و انرژی خود را تخصیص دهند دچار مشکل شوند. این باعث می شود که آنها احساس بی نظمی و عدم تمرکز کنند و پیشرفت در هر کار یا هدفی را دشوار کند.

3. از دست دادن اعتماد به نفس

ناامنی و تردید در انتخاب ها و حتی توانایی های خود از دیگر آثار عدم جهت گیری است. تصور کنید بدون قطب نما در دریا گم می شوید. احتمالاً هر تصمیمی که در مورد اینکه کجا زمین پیدا کنید یا کجا بروید را زیر سوال خواهید برد!

به همین ترتیب، افرادی که نمی دانند چه کاری می خواهند انجام دهند دچار شک و تردید می شوند. آنها ممکن است دائماً در تصمیمات خود، ارزش کار خود و تأثیری که خواهد داشت شک کنند. بنابراین آنها ممکن است تصمیم بگیرند که کارها را به سادگی به تعویق بیندازند تا از شکست یا اشتباه کردن جلوگیری کنند.

بنابراین، برای غلبه بر مشکلات مرتبط با فقدان جهت چه کاری می توانید انجام دهید؟

به خواندن فصل‌های زیر ادامه دهید تا بدانید پسر عموی من چگونه از این استراتژی‌ها برای بازگرداندن انگیزه و تمرکز خود برای برتری در کار استفاده می‌کند!

اعتبار عکس ویژه: هانا وی از طریق unsplash.com