رسانه های اصلی و نتایج انتخابات
نتایج اخیر انتخاباتی مانند انتخاب دونالد ترامپ در سال 2016 یا رای برگزیت در همان سال بسیاری از ما را شگفت زده کرد. بسیاری این نتایج را «اشتباه» میدانستند به این معنا که اطلاعات به درستی جمعآوری نشده بود. به ویژه، باورهای نادرست واقعی درباره بسیاری از جنبههای این انتخابات همچنان ادامه داشت و این انتخابهای کل را تعیین کرد. یک متهم مظنون برای اطلاعات نادرست که منجر به چنین انتخاب هایی شده است، رسانه های جدید بوده اند که اغلب متهم به جانبداری و جناحی هستند، بحثی که ادامه دارد.
چشم انداز رسانه ها در چند سال گذشته به شدت تغییر کرده است. اخبار کابلی جریان اصلی قبلاً ارائهدهنده اخبار غالب بود، اما در محیط کنونی، مردم میتوانند اخبار را از تعداد زیادی از منابع رسانهای احتمالی – از رسانههای چاپی گرفته تا کانالهای YouTube، مصرف کنند. غنای رسانه های جدید شاید به نفع مردم بوده است که به آنها اجازه می دهد انتخاب های رسانه ای خود را با خواسته های خود تنظیم کنند. با این حال، تنوع باورنکردنی دیدگاههای ارائه شده، همراه با فناوریهای جدید، باعث میشود که شهروندان راحتتر از دیدگاههای احتمالاً مخالف ارائه شده، به عنوان مثال، توسط رسانههای سنتی جدا شوند. چندین مقاله به تأثیرات اتاقهای اکو و پیامدهای انتخاباتی ناآگاهی از حضور در اتاقهای پژواک نگاه کردهاند (مثلاً لوی و رازین 2015، اورتولوا و اسنوبرگ 2015).
Metejka و Tabellini (2020، 2021) همچنین نشان میدهند که تنوع منابع رسانهای در دسترس به مردم اجازه میدهد تا توجه را از موضوعات مهم اما غیر مناقشهبرانگیز به سمت ابعاد سیاست افراطیتر منحرف کنند و در نتیجه نفوذ خود را تقویت کنند.
در حالی که چشمانداز رسانهها بسیار غنیتر شده است، اعتماد به رسانههای سنتی در دو دهه گذشته بهطور چشمگیری کاهش یافته است. به خصوص در پنج سال گذشته، این بی اعتمادی رسانه ای مسیرهای کاملاً متفاوتی را در دو طرف طیف سیاسی در ایالات متحده دنبال کرده است. همانطور که در زیر می بینیم، شکاف در اعتماد رسانه ای بین جمهوری خواهان و دموکرات ها در دوران ریاست جمهوری ترامپ سرسام آور است و افزایش یافته است – احتمالاً به دلیل تحقیر مستند رئیس جمهور سابق از رسانه های اصلی.
شکل 1 عدم تقارن در اعتماد در رسانه های جمعی
در واقع، همانطور که توسط بنیاد پیو در Jurkowitz و همکاران اشاره شده است. (2020)، «یکی از واضحترین تفاوتهای آمریکاییها در طرفهای مخالف در مسیر سیاسی این است که بخش بزرگی از دموکراتها به تعداد بسیار بیشتری از منابع خبری اعتماد دارند.»
تأثیر پدیده های فوق بر نتایج کل انتخابات، به ویژه در ایالات متحده، با وجود یک چشم انداز بسیار قطبی که در آن هویت های سنتی ایدئولوژیک، مذهبی، و نژادی با فراهویت های همپوشانی که تقریباً به طور کامل توسط فراهویت های متداخل جایگزین شده اند، ترکیب می شود. اعتقادات سیاسی دموکرات و جمهوری خواه شهروندان کمتر نسبت به اطلاعات جدید یا مشکلات واقعی ملی واکنش نشان میدهند، گویی وابستگیهای سیاسی تعیین میکنند که مردم چه اطلاعاتی را جذب میکنند، نه برعکس (مثلاً Mason 2018). علاوه بر این، کاهان (2017) دریافت که افراد استدلال انگیزشی برای محافظت از هویت سیاسی نشان می دهند، در حالی که کاندرز و همکاران. (2022) توجه داشته باشید که افراد برای حفظ باورهای خود به دنبال اطلاعات هستند.
به همین ترتیب، گوریف و همکاران. (2019، 2021) نشان می دهد که چگونه اینترنت با کاهش هزینه دسترسی به رأی دهندگان، منجر به افزایش حمایت از جنبش های پوپولیستی چپ و راست شده است.
این سه پدیده – پیدایش مجموعهای از رسانهها، بیاعتمادی جناحی به رسانهها و انتخاب رسانهای با انگیزه توسط شهروندان – بر نحوه شکلگیری و بهروزرسانی باورهای سیاسی و در نتیجه برای تصمیمگیریهای مردم در روز انتخابات تأثیر دارد. اما آیا این محیط اطلاعاتی جدید می تواند باورهای مجموعی را ایجاد کند که به اندازه کافی مغرضانه باشد تا انتخابات را تغییر دهد؟ علاوه بر این، آیا میتواند دلیلی برای تحریک بیاعتمادی در رسانههای جریان اصلی که در دوران ریاستجمهوری ترامپ مشاهده شد، ارائه دهد؟
ترجیحات مبتنی بر هویت
با توجه به مسائل فوق، مقاله اخیر ما (هررا و ستی 2022) پیوند بین هویت های سیاسی، انتخاب های رسانه ای و نتایج انتخابات را بررسی می کند.
ما فرض می کنیم که هر شهروند با یک حزب، در سمت چپ یا راست، هویت می یابد و هدف آن حفاظت از هویت سیاسی خود است. آنها رسانهها را انتخاب میکنند تا این احتمال را به حداکثر برسانند که پس از بهروزرسانی عقلانی باورهایشان، معتقدند که حزبشان برای وضعیت جهان مناسبتر است. چنین باورهایی فقط بر اساس دو سیگنال است: سیگنال “درون” و سیگنال “خارج”. سیگنال Inside از ساختاری تولید میشود که مجموعهای از رسانههایی را که یک نماینده انتخاب میکند را نشان میدهد. سیگنال Outside از خروجی هایی می آید که یک عامل به طور ناخواسته در معرض آنها قرار می گیرد – ماهیت این سیگنال به ماهیت رسانه اصلی در کل بستگی دارد. به عبارت دیگر، شهروندان رسانههایی را انتخاب میکنند که سعی میکنند خود را در برابر اخبار نامطلوب (از نظر وابستگی سیاسی) بیرونی که تا حدودی در معرض آن هستند محافظت کنند.
به همین ترتیب، می توان کارگزاران را دارای دو خود دانست – یک قلب و یک ذهن. قلب رسانه های درونی را انتخاب می کند در حالی که ذهن صادقانه رای می دهد. هدف قلب متقاعد کردن ذهن برای رای دادن به طرف دلخواه است. در هر دو تفسیر، شهروندان در روشی که تمام اطلاعات دریافتی خود را پردازش می کنند و اعتقادات خود را بر اساس این دو علامت به روز می کنند، کاملاً منطقی هستند و بر اساس نظر قبلی خود به نامزد بهتر رأی می دهند.
انتخابات همه آرا را جمع می کند، هر کدام بر اساس دو علامت مشروط مستقل که کدام یک از دو نامزد ارجحیت دارد. فرض رفتاری کلیدی مدل ما به پردازش اطلاعات مربوط نمیشود، بلکه به ترجیحی مربوط میشود که انتخاب هر شهروند را برای «در رسانه»، یعنی رسانههای متناسب، که هر کدام را بهعنوان یک ساختار سیگنال شناختهشده خاص میبینیم، هدایت میکند.
عدم تقارن در مواجهه با اخبار بیرونی
شهروندانی که به رسانه های جریان اصلی بی اعتماد هستند ممکن است از قرار گرفتن در معرض آن اجتناب کنند. بنابراین، یک بی اعتمادی نامتقارن به رسانه های جریان اصلی می تواند نشان دهنده عدم تقارن در قرار گرفتن باشد. ماهیت رسانهای که عوامل برای مصرف انتخاب میکنند (“در رسانه”) تحت تأثیر باورهای آنها در مورد رسانه اصلی (“خارج”) است. تفاوت در انتخاب رسانه پیامدهای شگفت انگیزی برای نتایج انتخابات دارد.
در مثال زیر، اندازه مزیت انتخاباتی (حاشیه برنده) طرفی را که کمتر در معرض رسانههای جریان اصلی قرار دارند، بررسی میکنیم، با این فرض که هر شهروند به حزبی رأی میدهد که عقلاً معتقد است برتر است. ما فرض میکنیم که شهروندان هر دو نوع (وابسته به چپ یا راست) از همه جنبهها به غیر از مواجهه متقارن هستند. به طور خاص، تعداد زیادی پارتیزان از هر نوع، “L” و “R” وجود دارد. همچنین، دو حالت به احتمال یکسان در جهان وجود دارد، ω = L، R، که نشان می دهد کدام یک از دو نامزد بهتر است.
برای برجسته کردن پیامدهای چشمانداز غنی رسانهای که با تکثیر رسانههای جدید ممکن شده است، ابتدا نتایج انتخابات را در غیاب رسانههای داخلی در نظر میگیریم و آن را با نتایجی که در آن شهروندان رسانههای داخلی خود را انتخاب میکنند مقایسه میکنیم.
ما نوردهی نامتقارن را با فرض اینکه شهروندان نوع L سیگنالهای باینری متقارن iid را از اخبار جریان اصلی با دقت 0.75 دریافت میکنند، در حالی که شهروندان نوع R سیگنالهای جریان اصلی iid پر سر و صدای بیشتری را دریافت میکنند، یعنی با دقت کمتر 0.51. حاشیه برنده و احتمال برنده شدن برای طرف R صرفاً به تحقق سیگنال Outside بستگی دارد و در جدول زیر خلاصه شده است:
بنابراین، قرار گرفتن در معرض نامتقارن با رسانه های جریان اصلی، نتایج انتخاباتی متقارن ایجاد می کند. در این حالت پایه، کاندیدای ایدهآل/صحیح همیشه انتخاب میشود، یعنی اطلاعات کاملاً جمعآوری میشوند. هیچ انتخاب شخصی رسانه ای توسط شهروندان انجام نمی شود و بنابراین ایمان سیاسی یا نوع شهروند نقشی ندارد.
حال، در عوض، فرض کنید که شهروندان نیز می توانند منابع رسانه ای داخلی را به طور بهینه مدیریت کنند. در اینجا، تصمیم رای گیری آنها پس از به روز رسانی منطقی در دو سیگنال گرفته می شود، نه یک سیگنال. اگر هر عاملی رسانه ای را برای به حداکثر رساندن شانس حفظ ایمان سیاسی انتخاب کند، نتیجه انتخابات دیگر متقارن نیست. در واقع، ممکن است به شدت کج شود. در این مثال، حاشیه برنده و احتمال برد برای طرف R عبارتند از:
در این حالت، طرف R از مزیت حاشیه برنده پیشین در انتخابات برخوردار است. با کمال تعجب، مزیتی هم در پست قبلی دارد. یعنی در این مورد، طرف R برنده انتخابات در هر یک از ایالتهای جهان است و اطلاعات جمعآوری نمیشود، علیرغم اینکه نمایندگان صرفاً بر اساس (بهروزرسانی منطقی) اطلاعات دریافتی خود رای میدهند.
سازوکار
نتیجه شگفتانگیز بالا ناشی از این واقعیت است که شهروندان در هر طرف سیاسی رسانههای کیفی متفاوتی را انتخاب میکنند. شهروندانی که کمتر در معرض قرار گرفته اند (راست در مثال ما) با سیگنال بیرونی بسیار کمتر آموزنده مبارزه می کنند، که به این معنی است که آنها احتمال حفظ ایمان سیاسی خود را با انتخاب یک ساختار سیگنال یک طرفه به حداکثر می رسانند، که برای آن اخبار مطلوب برای یک نامزد بسیار است. مکرر و بنابراین نه چندان آموزنده، در حالی که اخبار نامطلوب نادر و از این رو نفرین کننده است. این شاید یادآور رسانه های حزبی مانند فاکس نیوز یا Breitbart News برای جمهوری خواهان باشد. از سوی دیگر، برای مقابله با سیگنال بیرونی آموزنده تر، شهروندانی که در معرض دید بیشتری قرار دارند (سمت چپ در مثال ما) اخبار متعادل تری را انتخاب می کنند.
نکته مهم این است که در جهانی بدون مجموعه ای غنی از ساختارهای سیگنالی (In-media) در دسترس عوامل برای انتخاب، حتی اگر تعصبات حزبی که انتخاب رسانه را هدایت می کند، وجود داشته باشد، ما در مثال بالا شاهد تعصب آشکار در نتایج کل انتخابات نخواهیم بود. .
علاوه بر این، متوجه میشویم که عدم تقارن در بیاعتمادی به رسانههای جریان اصلی توسط شهروندان حزبگرا میتواند منجر به مزیت انتخاباتی قابل توجهی برای طرف کماعتماد شود. مکانیسمی که این مزیت را ایجاد میکند این است که شهروندان بیاعتماد تا حد زیادی سیگنال نامطلوب بیرونی را نادیده میگیرند، که آنها را وادار میکند تا رسانههای داخلی مغرضانهتری را انتخاب کنند، که ایمان سیاسی آنها را با احتمال بیشتری حتی در وضعیت نادرست جهان حفظ میکند. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که مشاهده کردهایم نخبگان حزبی رسانههای جریان اصلی را تحقیر میکنند.
اگر شهروندان دو طرف نیز دارای اولویتهای ناهمگونی باشند که به سمت خود سوگیری دارند، آنگاه دامنه شکست تجمیع اطلاعات گسترش مییابد. اگر فرض کنیم که هر شهروند تنها در صورتی به حزب وابسته فرهنگی خود رای می دهد که بهتر باشد، نتایج از نظر کیفی تغییر نمی کند، و در غیر این صورت خودداری می کند، یعنی اگر فرض کنیم که حاشیه مشارکت/ممتنع نتایج انتخابات را تعیین می کند. در این مورد، تمام حاشیه های برنده به سادگی نصف می شود. نتایج همچنین برای عواملی که سودمندی را در نگهداشتن پستهای پسین مطلوبتر به سمت خود قرار میدهند، یا مقدار کمی از سودمندی در رای دادن به حزب صحیح، قوی است.
منابع
بنکلر، وای، آر فارس، اچ رابرتز و ای زاکرمن (2017)، “مطالعه: اکوسیستم رسانه های راست به رهبری بریتبارت دستور کار رسانه ای گسترده تری را تغییر داد”، بررسی روزنامه نگاری کلمبیا
دلاویگنا، اس و ای کاپلان (2007)، “اثر فاکس نیوز: تعصب رسانه ای و رای گیری”، فصلنامه اقتصاد 122 (3): 1187-1234.
گوریف، اس، ن ملنیکوف و ای ژوراوسکایا (2019)، “دانش قدرت است: اینترنت موبایل، اعتماد دولت، و پوپولیسم”، VoxEU.org، 31 اکتبر.
گوریف، اس، ان ملنیکوف و ای ژوراوسکایا (2021)، “اینترنت 3g و اعتماد به دولت”، فصلنامه اقتصاد 136 (4): 2533-2613.
هررا، اچ و آر ستی (2022)،انتخابات مبتنی بر هویتمقاله CEPR Discussion Paper 17203.
ژورکوویتز، ام، میچل، ای شیرر و ام واکر (2020)، «قطببندی رسانههای ایالات متحده و انتخابات 2020: ملتی تقسیمشده»، مرکز تحقیقات پیو.
Kaanders، P، P Sepulveda، T Folke، P Ortoleva و B De Martino (2022)، “انسانها به طور فعال شواهدی را برای حمایت از باورهای قبلی نمونه برداری می کنند”. الیف 11: e71768.
کاهان، دان ام (2017)، «تصورات غلط، اطلاعات نادرست، و منطق شناخت حفاظتی هویت»، مقاله پژوهشی حقوق و اقتصاد ییل شماره 575.
لوی، جی و آر رازین (2015)، “غفلت همبستگی، رفتار رای گیری، و تجمیع اطلاعات”، بررسی اقتصادی آمریکا 105 (4): 1634-45.
میسون، ال (2018)، توافق غیر مدنی: چگونه سیاست به هویت ما تبدیل شد، انتشارات دانشگاه شیکاگو.
Matějka، F and G Tabellini (2020)، “اطلاعات سیاسی در عصر اینترنت”، VoxEU.org، 10 ژانویه.
Matějka، F و G Tabellini (2021)، “رقابت انتخاباتی با رای دهندگان منطقی بی توجه”، مجله انجمن اقتصادی اروپا 19 (3): 1899-1935.
اورتولوا، پی و ای اسنوبرگ (2015)، “اعتماد بیش از حد در رفتار سیاسی”، بررسی اقتصادی آمریکا 105 (2): 504-35.