چگونه با استرس کاری به روشی سالم کنار بیاییم
همه استرس دارند. این یکی از طبیعی ترین واکنش های انسان است. هنگامی که با یک درگیری، یک مجادله یا هر نوع ابهامی مواجه می شوید، معمولاً پاسخی که ایجاد می شود همان چیزی است که ما آن را «جنگ یا گریز» می نامیم. دوره ای که ما صرف تصمیم گیری در مورد اینکه واقعاً چه کاری انجام خواهیم داد، به این معنی که آیا قرار است با هم دعوا کنیم یا فقط بدویم، چیزی است که استرس ایجاد می کند، و هر چه زمان بیشتری برای این انتخاب صرف کنیم، استرس ما بیشتر می شود. احساس کنید.
به طور خاص برای استرس کاری، همه چیز واقعاً متفاوت نیست. بسیاری از مشاغل به طور پیش فرض فشار بیشتری نسبت به سایر مشاغل ایجاد می کنند. به عنوان مثال، یک پزشک اورژانس باید سریع تماس بگیرد و هر تصمیمی که می گیرد ممکن است به معنای واقعی کلمه در مورد مرگ یا زندگی باشد. بنابراین، استرس در محل کار لزوما چیز بدی نیست.
چیزی که واقعاً بد است، روشن کردن گاز است: قرار گرفتن در یک محیط کاری بدون احساس مسئولیت، که در آن همه احساسات شما تضعیف و نادیده گرفته می شود. عباراتی مانند: “شما بیش از حد واکنش نشان می دهید”، “من فکر می کنم شما بیش از حد با خودتان نرم هستید”، “شاید فقط باید بیشتر تلاش کنید”، “شاید به اندازه کافی خوب نیستید”، احتمالاً نشان دهنده خوبی از یک محیط کاری هستند. که سلامت روان را در اولویت قرار نمی دهد و در عوض باعث ایجاد استرس اضافی (معمولا غیر ضروری) می شود.
نشانه های استرس کاری
قبل از پرداختن به پویایی قدرت سازمانی که استرس را تحریک می کند، مهم است که نشانه های استرس کاری را شناسایی کنید، زیرا بسیاری از افراد هنگام شناسایی احساسات و برچسب زدن علائم خود با چالش مواجه می شوند.
اول از همه، همه کسانی که استرس دارند آن را نمی دانند. افرادی هستند که خیلی آشکارا خود را ابراز می کنند، و اینها معمولاً کمترین آسیب را می بینند، زیرا به جای انکار وضعیت عاطفی خود را تأیید می کنند و همچنین کاملاً قادر به بیان خود هستند. به بیان ساده: وقتی استرس را از بین ببرید، باقی نمی ماند و این چیز خوبی است.
از سوی دیگر، افرادی هستند که نمی دانند استرس دارند اما در عین حال ممکن است در حال تجربه باشند. مشکلات خواب، کمبود انرژی، خستگی، ریزش مو، آکنه، چالش های جنسی، بدون اینکه این ارتباط را ایجاد کنیم که همه این شاخص ها نتیجه استرس گسترده و اساسی آنها هستند.
استرس کاری این ویژگی را دارد که قبل از اینکه بفهمیم مشکلی وجود دارد، می تواند به شدت طولانی شود. ما آنقدر به ایدههایی مانند «بدون درد بدون سود» و «هر چیزی که لازم است» عادت کردهایم، بهطوری که اساساً انتظار داریم استرس کاری بهعنوان بخشی از تجربه حرفهایمان باشد، مثل اینکه تعادل بین کار و زندگی یا لذت بردن از کار اشتباه است. و ما نباید سزاوار ترفیع / پاداش / افزایش حقوق باشیم، فقط به این دلیل که برای آن رنجی نبرده ایم.
سپس، همین استرس بدون درمان ممکن است منجر به سندرم فرسودگی شغلی شود، با فروپاشی کامل وضعیت فیزیکی، عاطفی و فکری ما. وقتی سندرم فرسودگی شغلی درمان نشود، حتی می تواند به افسردگی تبدیل شود.
علل استرس کار
مردم به ثبات و شفافیت در محل کار خود نیاز دارند. آنها باید بدانند که در کجا ایستاده اند و چه انتظاری دارند. مهمتر از همه، آنها به ثبات، احترام و وضوح نیاز دارند. بنابراین، هر محیطی که این عناصر را تقویت نکند، امکان ایجاد استرس وجود دارد.
منابع زیادی وجود دارد که باعث ایجاد استرس شغلی می شود، اما معمولاً مهمترین آنها برای اکثر افراد، موارد زیر است:
⌄ برای ادامه خواندن مقاله به پایین بروید ⌄
1. نداشتن ساختار
محیط های کاری بدون ارشدیت یا سلسله مراتب مشخص، بدون نمودار سازمانی، عدم دقت در توصیف نقش و KPI ها (شاخص های کلیدی عملکرد).
معیشت مردم معمولاً بسیار وابسته به کارشان است. در نتیجه، ندانستن جایی که ایستادهاید، کجا میروید یا برای موفقیت و پیشرفت چه کاری باید انجام دهید، میتواند منبع بزرگی برای استرس کاری باشد.
2. فرهنگ های سمی
شایعه پراکنی، رقابت غیراخلاقی بین همکاران و رفتارهای تحقیرآمیز تنها نمونه هایی از فرهنگی است که حتی اگر فعالانه نباشد، دست کم منفعلانه برای مردم خود استرس ایجاد می کند.
3. رهبری ضعیف یا مشکل ساز
رئیسی که یک رهبر نیست اما به سختی یک مدیر است، یک خودشیفته که سعی می کند خود را به دیگران تحمیل کند یا حتی یک لسه فر نوع سرپرستی که هرگز زیردستان خود را پشت سر نمی گذارد، همه موقعیت هایی هستند که افراد را به اشتباه می اندازند و آنها را به این فکر می اندازند که رفتارشان چگونه باید باشد و چگونه باید عمل کنند، در حالی که واقعاً مسئولیت آنها برای شروع نیست.
4. نداشتن دید
یک شرکت بدون استراتژی یا بدون چشم انداز روشن می تواند استرس شدید ایجاد کند. دلیل آن این است که مردم باید از قبل بدانند برای چه چیزی ثبت نام می کنند.
تغییرات مداوم بدون هیچ توجیهی، لغو کارها یا حتی کل پروژه ها در آخرین لحظه و جایگزینی آنها با دیگران، ارزش گذاری برای ویژگی های مختلف در روز، همه نشانه هایی هستند که برنامه واقعی وجود ندارد. چه چیزی استرس زاتر از دلبستگی به شرکتی است که برنامه ای ندارد؟
5. بی ثباتی مالی
زمانی که یک شرکت، یک بازار یا یک صنعت از نظر مالی آسیب می بیند، البته این امر بر رفاه مردم تأثیر می گذارد. در همان زمان، بسیاری از شرکتها ممکن است در حال شکوفایی باشند و همچنان از نظر مالی نسبت به چیزهای خود بیثبات باشند، نه به دلیل مشکلات مالی، بلکه به دلیل سوء مدیریت مالی و سازماندهی ضعیف.
در هر صورت، بار دیگر، اکثر مردم فقط برای تکامل شخصیت خود کار نمی کنند، بلکه برای گذران زندگی خود تلاش می کنند. بنابراین، پرداختهای «خود به خود» و بینظمیها میتوانند باعث استرس شوند، حتی زمانی که در نهایت کسی کل مبلغ مورد توافق را دریافت کند.
6. نقض قرارداد روانی
در حالی که قرارداد مالی با یک سازمان تمام جنبه های جبران خسارت و تعهدات را پوشش می دهد، قرارداد روانی مفهومی کاملا متفاوت است.
وقتی به یک محل کار جدید میپیوندیم، این کار را نه تنها برای آنچه روی کاغذ میآید انجام میدهیم، بلکه برای همه چیزهایی که به ما اجازه میدهند باور کنیم که بر اساس نام تجاری کارفرمایشان، نحوه فروش خود به عنوان کارفرما و آنچه در طی آن به ما گفتهاند، درست است این کار را انجام میدهیم. فرآیند استخدام هنگامی که یک یا برخی از این چیزها جعلی یا نادرست به نظر می رسد، در این صورت قرارداد روانی نقض می شود که منجر به بدبینی، ترک بی سر و صدا و استرس کار می شود.
با گفتن همه موارد فوق، استرس در درجه اول چیز بدی نیست، وقتی به سمت راست هدایت شود.
⌄ برای ادامه خواندن مقاله به پایین بروید ⌄
چگونه با استرس کاری به روشی سالم کنار بیاییم
استرس کاری نباید ما را فلج کند. اگر چیزی باشد، این فراخوان ما برای اقدام است. هر بار که استرس کاری شدیدی را احساس می کنیم، باید سوالات زیر را از خود بپرسیم:
- واقعا چرا من اینطوری احساس میکنم؟
- علاقه من کجاست؟
- چه چیزی را باید تغییر دهم تا هرگز در موقعیت مشابهی قرار نگیرم؟
تغییر البته کلمه کلیدی است.
اگر آنچه باعث استرس شما می شود، ابهام در محل کارتان است، می توانید مرزهای واضح تری تعیین کنید. اگر چیزی که به شما استرس میدهد این است که همه پشت سر دیگران صحبت میکنند، پس تا زمانی که شما را کنار گذاشتهاند، نباید شرکت کنید. اگر مشکل شما با رهبری سمی است، پس شاید زمان آن رسیده است که جستجوی چیز دیگری را آغاز کنید.
هنگامی که ما تغییر می کنیم، محیط تمایل به انطباق دارد، و بنابراین ما همیشه قدرت بیشتری نسبت به آنچه فکر می کنیم برای تأثیرگذاری و تحریک تغییرات مثبت داریم.
در عین حال، ما باید دعواهایمان را ادامه دهیم و در انرژی صرفه جویی کنیم. آیا این شغل واقعا ارزشش را دارد؟
اگر پاسخ مثبت است، پس با تطبیق میدهید و راهی برای عملی کردن آن پیدا میکنید، با این که آن را شخصاً نگیرید و با تمرکز بر آنچه واقعاً از این تجربه به دست میآورید و نه چیز دیگر؛ درس هایی که می توانید بیاموزید، شبکه ای که می توانید بسازید، چک حقوقی که باید انجام دهید تا زمانی که بتوانید کارهایی را که می خواهید انجام دهید، انجام دهید.
اگر پاسخ منفی است، به خاطر داشته باشید که همه ما مقادیر محدودی از انرژی به خطر انداز داریم و بنابراین اگر در یک حادثه اشتباه از آن استفاده نادرست کنید (مثل شغلی که تا 10 سال آینده هیچ کس را از آن به یاد نمی آورید)، پس زمانی که چیز درست پیش می آید و شما به این انرژی نیاز دارید تا چابک و صبور باشید و آن را بسازید، ممکن است خشک شوید.
بدیهی است که این رفتارها پیچیده و احتمالاً کاملاً متفاوت از شیوه عمل معمول ما هستند. شما یک روز از خواب بیدار نمی شوید و می دانید چه چیزی مهم است، چگونه آن را شخصی نگیرید، چگونه از کار فاصله بگیرید و در طول سفر حرفه ای خود بر روی دستور کار خود و تجربیات خود تمرکز کنید.
برای اینکه این تحول اتفاق بیفتد، دو راه حل ممکن وجود دارد:
I. نکات سریع برای کمک به استرس کاری
در جنبه عملی موضوع، در اینجا چند نکته سریع وجود دارد که می تواند به کاهش استرس کاری کمک کند:
⌄ برای ادامه خواندن مقاله به پایین بروید ⌄
1. دستان خود را با آب سرد بشویید
وقتی در یک حالت عاطفی قرار می گیریم که نمی توانیم از آن خارج شویم، ممکن است یک شوک دقیقا همان چیزی باشد که برای حرکت رو به جلو به آن نیاز داریم. شستن دستهایمان با آب سرد (حتی آب یخ زده) و همچنین صورت، در صورت امکان، میتواند به کاهش فشار سریع کمک کند تا بتوانیم دوباره به وضوح فکر کنیم.
2. از امواج مغزی برای کاهش استرس استفاده کنید
تعداد زیادی صداهای رایگان آنلاین وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا استرس کاری خود را کاهش دهید، البته تا زمانی که در حین کار به آنها گوش دهید. اکثر آنها با صداهای پس زمینه آرامش بخش مانند باران یا باد همراه هستند تا بتوانید احساس راحتی و آرامش کنید.
3. ورزش را امتحان کنید
برای برخی از افراد، یوگا و پیلاتس بهترین انتخاب برای کاهش استرس هستند.
با این حال، اگر استرس شما با احساسات قویتری مانند خشم ترکیب شود، چیزی پویاتر مانند هنرهای رزمی یا رقص ممکن است ایدهآلتر باشد. چیزی که به طور کلی برای اکثر مردم بسیار مفید است دویدن است، زیرا به نوعی مغز را وادار به پاکسازی و راه اندازی مجدد می کند.
4. هواکش
از صحبت در مورد استرس کاری خود نترسید. دوستان، شریک یا حتی همکاران شما باید سیستم پشتیبانی شما باشند و مجبور نیستید به تنهایی چالش های خود را پشت سر بگذارید.
گاهی حتی بیان خودمان و گفتن آنچه به آن فکر می کنیم کافی است تا احساس بهتری داشته باشیم.
5. یک آیین شخصی ایجاد کنید
اگر فردی هستید که استرس زیادی از کار خود دریافت می کنید، پس باید روتینی ایجاد کنید که شما را مجدداً تنظیم کند. این یک چیزی است که وقتی آن را انجام می دهید، می توانید احساس امنیت کنید و می توانید خودتان را راحت کنید.
برخی از ایده های خوب برای تشریفات رهایی از استرس عبارتند از حمام حباب، درست کردن چای مفصل و رانندگی طولانی با ماشین.
II. تغییر ذهنیت
نکات اضافی زیادی وجود دارد که باید در مورد مدیریت استرس کاری به اشتراک گذاشته شود، اما در این مرحله، منطقی است که کمی روی جنبه عمیق تر و روانشناختی موضوع تمرکز کنیم و چیزی که اگر درک و دنبال شود، می تواند یک زندگی باشد. تعویض کننده: فراتر از عنوان شما باشد
در سال 1987 محققی تماس گرفت پاتریشیا لینویل، این ایده را مطرح کرد که شناخت خود با جنبه های متعددی از خود نشان داده می شود.
⌄ برای ادامه خواندن مقاله به پایین بروید ⌄
از یک طرف، وجود دارد پیچیدگی خود بالا که در آن جنبه های خود بسیار زیاد و متمایز هستند (با یکدیگر همپوشانی ندارند)، در حالی که از سوی دیگر، وجود دارد. خود پیچیدگی کم که در آن جنبه های خود کم و غیرمتمایز هستند (همپوشانی دارند.)
مطابق با لینویلافراد با پیچیدگی خود پایین، در مقایسه با افراد با پیچیدگی بالا، وقتی برایشان اتفاقی میافتد، احساسات شدیدتری (مثبت یا منفی) را تجربه میکنند.
به طور خلاصه، هرچه یک فرد چند بعدیتر باشد، بار کمتری بر جنبههای خاصی از شخصیت خود وارد میکند، در حالی که هر چه فردی تکنگرتر باشد، شدت بیشتری را در بخشهای معدودی از زندگیاش تجربه میکند.
مثلاً مردی را تصور کنید که مجرد است و در یک شرکت بسیار بزرگ به عنوان وکیل کار می کند. اگر این مرد هیچ عنصر دیگری برای به دست آوردن ارزش خود نداشته باشد، اگر شغل خود را از دست بدهد، به احتمال زیاد در نهایت احساس گم شدن، بدون هدف و هویت خواهد داشت. در عین حال اگر این مرد وکیل باشد، همسر باشد، پدری باشد که آخر هفتههایش را با پاراگلایدر میگذراند و به هنر هم علاقه زیادی دارد، حتی اگر شغلش را از دست بدهد، این جنبههای دیگر شخصیتش یا حتی بهتر است. هویت های جایگزین، همچنان آنقدر قوی خواهند بود که به او اعتماد به نفس لازم برای ادامه کار و یافتن شغل دیگری را بدهد.
وقتی روی بخشی از زندگی خود وسواس داریم، مطمئناً استرس زیادی را در اطراف آن احساس خواهیم کرد، زیرا این تنها چیزی است که داریم.
افکار نهایی
کار ما مهم است. بیشتر ما از طریق کارمان خودشناسی می کنیم، حتی می توانیم آن را دوست داشته باشیم، می تواند منبع استقلال، عزت نفس و حمایت عاطفی ما باشد. با این حال، این کافی نیست.
ما بیشتر نیاز داریم. ما به چیزهای بیشتری نیاز داریم زیرا بیشتر هستیم، و نباید به خاطر پذیرفتن همه عناصر درونی خود بترسیم یا گناهکار باشیم، مهم نیست که چقدر متناقض یا غیرمولد هستند، زیرا تنها از طریق ایجاد تعادل در تمام هویتهای درونیمان میتوانیم به اندازه استرس آزاد نباشیم. ممکن است، اما خوشحال است.
اعتبار عکس ویژه: کاتالوگ فکر از طریق unsplash.com