بررسی فرانس هالس – یک استاد شاد هلندی در کانون توجه | هنر
تیپرتره wo: Marie Larp و Pieter Dircksz Tjarck که یک سال پس از ازدواجشان به عنوان یک جفت آویز توسط فرانس هالز نقاشی شده است. و چه زوجی می سازند. پیتر تارک یک گل رز صورتی در دست دارد – شاید نمادی از عشق او به همسر جدیدش. اما نسبتاً از انگشتان او خارج می شود، کمتر از یک فکر بعدی. این چهره اوست که جذابیت اصلی را به خود اختصاص می دهد: نگاه دقیق به چشم ها، سبیل های برجسته و برجسته، آن شیار بلند و خوش دست بین ابروهایش. به پشت سرش نشسته و انگار آماده پاسخگویی به هر سوالی است، جنبه مطالعه نشده اش باعث می شود ماری لارپ در کنارش تقریباً غیرممکن به نظر رسمی برسد، پشتش صاف، لباس گلدوزی شده اش بدون هیچ گونه چین یا چین خوردگی. با این حال، کمی دقیق تر نگاه کنید. سرخی گونههایش، طوری که دستش به آرامی روی قفسه سینهاش فشار میآورد، نمیتوان اشتباه خواند. قیافهی او قرنها از نوع بسیار خاصی از تحقق را نشان میدهد: رضایتی که هنوز، ما میدانیم، هیجانهای خود را دارد. حتی اگر روف او سفت و نشاسته ای باشد، او تجسم انسانی یک آه است.
در گالری ملی، این نقاشیها ممکن است برای اولین بار از قرن نوزدهم با هم دیده شوند – یکی از یک سری کودتاهای بزرگ (و در مورد آنها، دلخراش) در اولین نمایشگاه بزرگ آثار فرانس هالس برای بیش از 30 سال. کاوالیر خندان (1624) از مجموعه والاس مجاور سفر کرده است، جایی که از سال 1900 در آنجا آویزان شده است. یکی از پرتره های گروهی گسترده این هنرمند برای اولین بار از موزه فرانس هالس در هارلم به لندن راه یافت. اما حتی اگر چنین وامهایی نبود، این نمایشگاه که با ظرافت و اشتیاق آرام توسط بارت کورنلیس برگزار میشود، همچنان شگفتانگیز بود. راه خود را دور بزنید – حدود 50 اثر به نمایش گذاشته شده است – و هنگامی که فک خود را از روی زمین بردارید، تعجب خواهید کرد که چرا هالز برای مدت طولانی برای معاصران کمانچه دوم (و حتی گاهی اوقات حتی آن) می نواخت. مانند رامبراند و ولاسکز. این ممکن است شما را به عنوان راز بزرگ هنری عصر ما بشناسد.
همیشه اینطور نبود. مانه او را دوست داشت. ون گوگ هم همینطور. فرانس هالز پرترههایی را نقاشی کرد. هیچ چیز هیچ چیز جز این اما ارزش آن به اندازه دانته است بهشت و میکل آنژ و رافائل و حتی یونانیها،» این دومی در سال 1888 به امیل برنارد نوشت. با این حال، جایی در طول مسیر، او مورد لطف قرار نگرفت و شهرت یافت… چه؟ به گمان من، یک کسالت و یکسانی. مردم فکر می کنند همه آن سیاهی – و بله، مقدار زیادی از آن وجود دارد. اما چه سیاه است، نور آن را مانند اسپند براق و حتی گاهی طلایی می کند. و چگونه چهرههایش را برمیگرداند، درخشش آنها را به صدا در میآورد، محیطی کمکم برای انسانیت عظیم (و بهطور شگفتآور مدرن) سوژههایش.
در اتاقی که به کارهای کوچکتر واگذار شده بود، به آثار نفیس نگاه کردم پرتره یک مرد، احتمالا یک روحانی (c1658)، و متعجب بودم که چگونه می توانم عمل بی تکلف آن را توصیف کنم. روشی که آن را ساده می کند – اینجا فقط یک مرد معمولی است که دستانش را به طور مسالمت آمیزی روی هم جمع کرده است – بی اهمیت به نظر می رسد، او به طرز ماهرانه ای با نارنجی سوخته هاله شده است. هیچ کلمه ای نمی تواند عدالت را اجرا کند. باید دید تا باور شود.
این نمایشگاه زمانی است که با ضربات قلم موی آزادتر کارهای بعدی او به اوج خود می رسد (کورنلیس به طرز خوشایندی به ضربه های قلم مو توجه می کند). هالس (1582/4-1666) در آنتورپ به دنیا آمد اما در هارلم زندگی و کار کرد و در آنجا زیر نظر کارل ون مندر شاگردی کرد. با این حال، اولین نقاشیهایی که باقی ماندهاند، فقط مربوط به اوایل دهه 1610 میباشند – دو مورد در نمایشگاه وجود دارد – و به لطف این، هالز یک هنرمند کاملاً شکلگرفته در مقابل ما ظاهر میشود. اگر او به سرعت کار می کرد، همانطور که به ما گفته می شود، ما نشانه کمی از آن می بینیم – شاید به خاطر طراوت بی نظیری که او به همه چیز می آورد (و یک بار، چند قطره غیرمنتظره شگفت انگیز).
او در لبخند زدن مهارت دارد – بیتفاوتی نقطه قوت اوست – و همچنین دموکراتیک است و به یک خدمتکار به اندازه مسئولیت ممتاز او توجه میکند (پرتره کاترینا هوفت با پرستارش، 1619-20). به افراد نشسته اجازه داده می شود که بازوهای خود را خم کنند، بپیچند و تکیه دهند و به هم بریزند. هالز اولین هنرمندی است که ثبت شده است که کسی را نقاشی کرده است که به پشتی صندلی نگاه می کند – تقریباً، اگر نه کاملاً به سبک کریستین کیلر (پرتره ایزاک آبراهامز ماسا، 1626).
او دو بار ازدواج کرد، خانواده ای پرجمعیت داشت و اغلب از هم پاشید. شما احساس می کنید که او فراتر از تله های زندگی را دید. او راهی برای قرار دادن انگشت خود – قلم موی خود – روی ذات یک شخص دارد. کاوالیر خندان ممکن است، در واقع، در هیستریک نباشد. اما او به همه کسانی که در مقابل او ایستاده اند این فرصت را می دهد: چشم ها معاشقه می کنند، دهانش اذیت می شود، دست روی باسنش بی صدا به قسمت هایی از بدن اشاره می کند که ما نمی توانیم ببینیم و واقعاً نباید تصور کنیم. نوازنده عود (c1623) همه گونه است موضوع از پرتره جاسپر شاد (1645) همه باطل است. مردانی که در ضیافت از افسران گارد مدنی Calivermen (c1627) نسبتاً احمقانه هستند. در اینجا مهارت غیرقابل اجرا است، اما در اینجا نیز لطافت بزرگ و بالاتر از همه، شادی است.
در حالی که دور می رفتم، لبخند می زدم تا جایی که صورتم درد می کرد. لذت من مطلق بود: غیر از مهلت مقرر و این واقعیت که اصلاً مجبور به ترک آن بودم، هیچ چیز دیگری را مهار نمی کردم. منتقدان اغلب از کلمه نادیده استفاده می کنند. این تعبیر تنبلی برای خیلی خوب است. با این حال، این نمایشگاه واقعاً منظرهای برای چشمهای دردناک است: تجربهای که یک بار در زندگی تغییر میکند، و یک تونیک الهامبخش و تقویتکننده خلق و خو برای بوت کردن.