مونیکا اسجو: مادر کیهانی بزرگ. انقلاب رنگی: هنر، مد و طراحی ویکتوریایی – بررسی | هنر
تیاو نقاشی های هنرمند سوئدی مونیکا اسجو (1938-2005) در سیاست خود با صدای بلند و واضح هستند. بحث برانگیزترین کار او – آنقدر معروف که تا به حال تقریباً ضرب المثل است – همین است تولد خدا از سال 1968. عنوان آن را مشخص می کند. اما فقط در صورتی که کسی شک داشته باشد، کلمات نیز بر روی بوم در زیر تصویر زنی برهنه در حال تولد نوزاد در پس زمینه ای از تاریکی بیرونی نوشته شده است. همه چیز سیاه و سفید کاملاً گفته شده است.
واکنشها به این نقاشی (شاید به اندازه خود اثر) نشانههای زمانه بود. Sjöö به دلیل توهین به مقدسات و سپس به دلیل فحاشی به پلیس گزارش شد. این اثر پس از خشم عمومی در جشنواره هنری سنت آیوز در سال 1971 از نمایش خارج شد. زیرنویسهایی که همه اینها را به شما میگویند در این نمایشگاه بزرگ گذشتهنگر هنر مدرن آکسفورد مناسب و حیاتی هستند، زیرا این به همان اندازه نمایشی از تاریخ اجتماعی است.
Sjöö در شمال سوئد از پدر و مادری هنرمند به دنیا آمد. در ۱۶ سالگی برای تبدیل شدن به یک مدل زندگی راهی پاریس شد اما با شوهر اولش آشنا شد و به جای آن به انگلستان نقل مکان کرد، جایی که چندین رابطه دیگر و سه پسر داشت. او یک فعال قدرتمند بود، مبارزات او در همه جا در هنر منعکس شد: علیه ویتنام، طرفدار حقوق زنان از نظر سقط جنین، پیشگیری از بارداری، مذهب، سیاست، دستمزد برای کارهای خانه. و با به دنیا آمدن دومین پسرش، این حس بسیار زیاد که مادری در سطح کیهانی اهمیت دارد و ارتباط نزدیکی با نجات سیاره دارد.
حتی قبل از ورود به MAO می دانید کجا هستید. پوسترهای Sjöö دیوارهای بیرون را مانند یک قطعه دوره به گذشته نسبتاً نزدیک کاغذ می کنند: به پدرسالاری پایان دهید، از مادر زمین محافظت کنید، بدن ما از خود ما. پندها، اظهارات آنارکو-اکوفمینیسم او که خود را آنارکو-اکو فمینیسم می نامد، برای دانشجویان معاصر مایه ی علاقه است. گرتا تونبرگ یک تحسین کننده است. اما آنچه در درون به آن توجه می کند، این سوال بزرگ است که او با بیان دیدگاه های خود از طریق هنر چه چیزی را به دست آورد.
Sjöö زیباییشناسی داشت و سالها به آن پایبند بود (دقیقاً چه تعداد مشخص نیست، زیرا بسیاری از آثار این نمایش بدون تاریخ هستند). او فیگورهای نمادین را با خطوط مشکی برجسته روی بوم های بزرگ یا بخش هایی از تخته نقاشی می کرد. زهره ویلندورف، پالاس آتن، لیلیت و حوا، الهههای باروری آفریقایی و مصری: همگی در پیکربندیهای مختلف در برابر فضای کمابیش باطنی که تمایل به عنصری دارد ظاهر میشوند. رودخانههای درخشان از میان مراتع موجدار در زیر آسمانهای درخشان موج میزنند.
او نمی تواند نقاشی کند و تلاش نمی کند. نقوش او با سیارات اضافه شده، تعالی معنوی و نقاط دیدنی گاه به گاه (Avebury، Stonehenge) از هنر گذشته جدا شده است. Sjöö هیچ ربطی به دنیای هنر نداشت، و کاملاً خارج از موسسات کار می کرد و نگاه عموماً بین قارچ جادویی و جشنواره هیپی می چرخد. با این تفاوت که هر نقاشی دیگری با یک عبارت یا کلمه تند به هم چسبانده شده است.
که مطمئناً به قلب پروژه Sjöö می رود. زیرا اینها نقاشی های فعال، اشکال اعتراض هستند. برخی ساخته شده اند تا به عنوان پوستر تکثیر شوند، برخی دیگر به عنوان بنر در راهپیمایی ها حمل می شوند. آنها اعلامیه های عمومی هستند که در آنها موضوع تبدیل به تصویر می شود.
گاهی اوقات کلمات به طور کلی از تصاویر فراتر می روند. زنان خانه داراسم پورمانتو که بالای زنی که زمین را میشوید، برهنه با پاهای باز و سر زن ایدهآل استنسیل شده میخواند. همه پشت میله ها به تصویر کشیده شده اند. اما این ایده که زنان به عنوان ازدواج با خود خانه هستند، مبهوت کننده است.
از همه بهتر، نقاشی هایی است که از اما گلدمن آنارشیست الهام گرفته شده است، به ویژه الف پرتره دوتایی گرافیکی، مشکی روی قرمز، که او را به عنوان یک سر در سر، فکر در فکر نشان می دهد. انبوهی از شعارهای چاپ شده مانند سخنانی تند در کنار او می تازد.
موزه اشمولین، چند خیابان دورتر، جذابیت را نشان می دهد انقلاب رنگی: هنر ویکتوریایی، طراح مد. این امر چشم را مستقیماً به سمت موجی از رنگهای درخشان جدید میبرد و دود را از تصورات قدیمی ما از جامعه ویکتوریایی بهعنوان ترسناک، تاریک و مه آلود دور میکند. دقیقاً با چنین تصوری آغاز می شود – یکی از لباس های عزاداری فراوان ملکه ویکتوریا، سیاه و تاسف آور – و سپس مستقیماً به سمت آبرنگ تماشایی جان راسکین در سال 1871 حرکت می کند. شاه ماهی، تمام فیروزه ای پر زرق و برق، ارغوانی و لاجوردی.
استدلال میشود که انقلاب رنگی به همین نام به دنبال کشف این است که رنگهای مصنوعی روشن را میتوان از قطران زغال سنگ تولید کرد که خود محصول فرعی استخراج کک از زغال سنگ در دهه 1850 بود. این رنگ ها می توانند به طرز شگفت انگیزی قدرتمند باشند. جورابهای راه راه در لباسهای زیر بنفش پررنگ، سرخابی و گوگردی، چینی با چاپ اولترامارین.
این نمایش هوشمندانه از میان نقاشیهای شرقشناسی در این رنگهای جدید و زنده به جواهرات ساخته شده از سرهای بریده پرندگان کمانی رنگ، از تابلوهای زیبای قبل از رافائل گرفته تا چکمهای زنانه با ابریشم کبالت و لباسی با بنفش برقی تکان دهنده دهه 1860 حرکت میکند.
هیچکدام از اینها کم رنگ نشده اند و ممکن است شیمی نقش خود را ایفا کرده باشد. اما شاه ماهی دارای رنگهای واقعی خود است که به طور طبیعی با آبرنگ ظریف توصیف شده است و برای مثال، آثار ظریفتر بسیاری در اینجا وجود دارد که توسط ترنر و ویسلر، مانند سایهها ظریف هستند. فاصله زیادی بین کاغذ دیواری، پارچه و الگوی پیسلی وجود دارد – که همه آنها در این گلچین پر انرژی هستند – و رنگ های نقاشی ویکتوریایی. و البته حقیقت پوستهدار این است که مدها تغییر میکنند.
اینجاست که نمایش قانعکنندهتر میشود، زیرا متصدیان ارتباط بین اخلاق و زیباییشناسی را آشکار میکنند. رنگ، در اینجا، ناگهان بحث برانگیز می شود. این فقط این نیست که این رنگ های درخشان شروع به زشت یا مبتذل تلقی می کنند. این است که رنگ های خاص درجاتی از فسق را نشان می دهد. سنگ نگاره ویرانگر یوجین گراست در سال 1897 یک معتاد به مورفین را نشان می دهد که در حال شلیک به ران برهنه خود در پس زمینه زرد زوزه. و در سال 1899، هنرمند اسپانیایی رامون کاساس، بانوی جوانی را که تمام قد روی یک مبل پراکنده شده، نقاشی میکند، کتابی در یک دست معمولی. مبل سبز آرسنیک است که به اندازه کافی بد است، اما حجم آن بدتر است: چیزی کمتر از منحط کتاب زرد. رنگ Fin-de-siècle حیاتی است.
رتبه بندی ستاره ها (از پنج)
مونیکا اسجو ★★★
انقلاب رنگی ★★★★