کشورهای ثروتمند، صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نگران جنگ اسرائیل و حماس هستند، اما نه به اندازه کافی | لری الیوت
اچحدود یک قرن پیش، حمله غافلگیرانه به اسرائیل توسط کشورهای همسایه، آغاز جنگ یوم کیپور بود – رویدادی که نشان دهنده پایان رونق طولانی پس از جنگ بود و دوره ای را آغاز کرد که با تورم بالاتر و افزایش بیکاری مشخص شد.
بنابراین، هفته گذشته وزرای دارایی، وزرای توسعه و روسای بانک های مرکزی از سرتاسر جهان برای نشست های سالانه صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی، در مراکش گرد هم آمدند. هیچ کس نیازی به یادآوری اتفاقات نیم قرن پیش نداشت.
به طور علنی، خط مشی گردهمایی در شهر مراکش این بود که هنوز خیلی زود است که بگوییم جنگ بین اسرائیل و حماس چقدر خطر بزرگی را برای اقتصاد جهانی شکننده ایجاد می کند، اما علائم هشدار به وضوح وجود دارد.
صندوق بینالمللی پول به امید فرود نرمی چسبیده است که در آن فعالیتها کند میشوند اما تحت فشار شدیدترین افزایش نرخهای بهره در دهههای اخیر فروپاشی نمیکنند. همچنین فکر نمیکند اگر نرخهای بهره برای مدت طولانیتری بالاتر بمانند، شانس زیادی برای کاهش قیمت داراییها وجود دارد، چیزی که صندوق بینالمللی پول توصیه میکند.
به نظر می رسد این یک ارزیابی بسیار منطقی است، اما نشان دهنده رضایتی است که در رویدادهای هفته گذشته رخ داد. اگر بخواهیم منصفانه بگوییم، دستاوردهای اندکی حاصل شد. این پذیرش وجود داشت که صندوق بین المللی پول به قدرت مالی بیشتری نیاز دارد. پیشرفت هایی در مورد توافق کاهش بدهی برای زامبیا وجود داشت. آجی بانگا، رئیس جدید بانک جهانی، چشم انداز خود را برای یک بانک “بزرگتر، جسورتر، بهتر” ترسیم کرد.
اما هیچ احساس اضطراری واقعی وجود نداشت. مایکل جیکوبز، یکی از اعضای اندیشکده موسسه توسعه خارج از کشور، گفت: «میزان نشستها پایین بود. “و آنها فقط آن را پاک کردند.” همچنین شواهد زیادی وجود نداشت که نشان دهد شرکت کنندگان به هشدار جیمی دیمون، رئیس بانک سرمایه گذاری ایالات متحده جی پی مورگان مبنی بر اینکه “این ممکن است خطرناک ترین دورانی باشد که جهان در دهه های اخیر دیده است” توجه کرده اند.
جنگ در خاورمیانه این پتانسیل را دارد که کاهش اخیر تورم را معکوس کند و باعث افزایش نرخ بهره بانکهای مرکزی و فروش در بازارهای مالی شود. گزارش تجارت و توسعه ماه گذشته از UNCTAD (کنفرانس سازمان ملل در مورد تجارت و توسعه) گفت که حتی قبل از جنگ در خاورمیانه، نرخ های بهره بالا منجر به افزایش نابرابری و کاهش سرمایه گذاری می شد.
جهان به تازگی گرم ترین سپتامبر خود را تجربه کرده است، جنگ در اوکراین هیچ نشانه ای از پایان ندارد، همه گیری و پیامدهای آن منجر به اولین افزایش در تعداد افرادی که در دهه های گذشته در فقر زندگی می کنند، و تمایل کشورها برای همکاری بوده است. برای حل مشکلات در سطح پایینی قرار دارد.
یک گام کوچک رو به جلو این است که بانک جهانی با پیشنهادی که توسط جوزف استیگلیتز، اقتصاددان برنده جایزه نوبل حمایت میشود، برای یک شاخص جدید که کشورهایی را که از نابرابری بالا رنج میبرند اندازهگیری کند و به دنبال کاهش تعداد آنها در طول زمان باشد، موافقت کند.
همانطور که هست، کشورهای فقیر – به ویژه در آفریقا – به دلیل شکست چارچوب مشترک – طرح G20 که در سال 2020 برای کاهش بدهی ایجاد شد اما نتوانسته است به صورت حسابداری خود عمل کند، ناامیدتر می شوند.
کریستالینا جورجیوا، مدیر عامل صندوق بینالمللی پول، و آجی بانگا، رئیس بانک جهانی، هر دو میدانند که چارچوب مشترک ناقص است، اما اصرار دارند که جایگزینی برای آن وجود ندارد. با این حال، همانطور که آخیم اشتاینر، مدیر برنامه توسعه سازمان ملل متحد اشاره کرد، 52 کشور در حال حاضر در مضیقه یا در معرض خطر هستند. 9 مورد از 52 مورد – از جمله آرژانتین، سریلانکا، زامبیا و لبنان – قبلاً قصور کرده اند. طولی نمی کشد که نیروی آتش تازه صندوق بین المللی پول مستقر شود.
یکی دیگر از منابع تنش، مخالفت کشورهای در حال توسعه علیه اعمال سیاست های صفر خالص از سوی غرب بر آنها بود.
در اینجا، پیام شمال ثروتمند ساده اما بسیار خوش بینانه بوده است: کشورهای در حال توسعه باید از مرحله سوخت فسیلی صرف نظر کنند و مستقیماً به سمت انرژی پاک حرکت کنند. اما این تفکر جادویی است که فرض کنیم این اتفاق به زودی رخ خواهد داد، به ویژه به این دلیل که شواهد کمی وجود دارد که کشورهای دارای وضعیت بهتر، مؤسسات چندجانبه و بخش خصوصی مبالغ هنگفت مورد نیاز را ارائه خواهند کرد.
کشورهای در حال توسعه به طور فزاینده ای این را همان چیزی که هست می بینند: ترکیبی از ریا و خیال. آنها به آلمان نگاه می کنند که کارخانه های زغال سنگ را پس از حمله روسیه به اوکراین بازگشایی کرد و متعجبند که چرا یک قانون برای ثروتمندان و یکی برای فقرا وجود دارد. آنها استدلال می کنند که از آنها خواسته می شود کاری را که کشورهای ثروتمند انجام می دهند – دستیابی به صفر خالص – با سرعت بیشتری و با منابع بسیار ناکافی انجام دهند. آنها این ایده را نمی خرند که یک دلار صرف انرژی پاک با دلاری که برای توسعه خرج می شود یکسان است. آنها می گویند همه چیز در مورد تعیین اهداف صفر خالص برای سال 2050 بسیار خوب است، اما اکنون مردمی دارند که گرسنه هستند.
حقیقت تلخ این است که کشورهای فقیر تخفیف بدهی دریافت نمیکنند، جریان کمکها کاهش یافته است و هیچ نشانهای از موج سرمایهگذاری طولانی مدت در انرژی پاک مشاهده نمیشود. جای تعجب نیست که درباره چیزی که به عنوان شکلی از استعمار سبز تلقی می شود، سر و صداهایی وجود دارد. استیگلیتز خواستار افزایش گسترده حمایت از کشورهای فقیر قبل از اینکه خیلی دیر شود، است و حق با اوست. این تنش باید خنثی شود – و سریع.
بعید به نظر می رسد. شباهتهای بین سالهای 1973 و 2023 دقیق نیست، با این حال این ایده که جهان دوباره میتواند در آستانه چیزی بد قرار گیرد، اجتنابناپذیر است. اشتباه است که بگوییم صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و کشورهای ثروتمندی که بر آنها تسلط دارند، نگران نیستند. آن ها هستند. مشکل این است که آنها تقریباً به اندازه کافی نگران نیستند.