انتظارات بزرگ و خانه تیره و تار: وعده و خطرات اجرای دیکنز | تئاتر

Dickens و تئاتر برای همیشه به هم مرتبط هستند. آخرین اقتباس از کار او، جزر و مد لندن است که توسط بن پاور بر روی دوست مشترک ما ساخته شده است – با آهنگ هایی از خودش و پی جی هاروی – و در ماه آوریل در تئاتر ملی افتتاح می شود. با توجه به اینکه این رمان لندنی را به تصویر می‌کشد که در آن پول معیار همه چیز است و تیمز به طرز رقت‌باری آلوده است، به نظر می‌رسد این یک کار به موقع است.

اما، در حالی که مشتاقانه منتظرش هستم، گمان می‌کنم که تمام سؤالات قدیمی در مورد مشکلات و لذت‌های نمایشنامه‌سازی دیکنز را ایجاد کند. آنچه خارق‌العاده است، سیل اقتباس‌های دیکنز در طول چند دهه است. در زمان حیات خودش، نسخه‌های غیرقانونی رمان‌ها حتی زمانی که هنوز سریال‌سازی می‌شدند به سرعت روی صحنه رفتند: یکی از آداپتورها، WT Moncrieff، حتی دیکنز را به چالش کشید تا نیکلاس نیکلبی را «بهتر از من» به پایان برساند. من همچنین نسخه ای گرامی از کتابی به نام دیکنز دراماتیست در سال 1952 دارم که تمام نسخه های صحنه ای کتاب های او را تا آن زمان به تصویر می کشد. Pickwick Papers و Oliver Twist هر کدام با بیش از 25 مدخل در صدر فهرست محبوبیت قرار دارند: اولی شامل نسخه اسپرانتویی است که در سال 1907 در کمبریج پخش شد و دومی، مدت ها قبل از الیور لیونل بارت!، اپرتی به نام Bumble در سال 1891 ارائه داد.

امروزه به احتمال زیاد دیکنز را در سینما یا تلویزیون پیدا خواهید کرد که در تئاتر، اما تلاش‌های اساسی برای تغییر شیوه نمایش کتاب‌ها صورت گرفته است. پیشگام ترین آنها نسخه چهار قسمتی و 10 ساعته بازی Bleak House در سال 1977 بود.

پترسون جوزف (ابنزر اسکروج) و ربکا ترهرن (بل) در سرود کریسمس، اقتباس شده توسط جک تورن، در Old Vic، لندن، در سال 2019. عکس: تریسترام کنتون/ گاردین

این تولید در سال 1980 تحت الشعاع دو قسمت معروف RSC، نیکلاس نیکلبی هشت و نیم ساعته، اقتباس شده توسط دیوید ادگار و کارگردانی مشترک ترور نان و جان کایرد قرار گرفت که در لندن و نیویورک به یک موفقیت تبدیل شد. . با این حال، تکنیک های آن بی شباهت به تکنیک های استفاده شده توسط Shared Experience نبود. روایت بخشی از رویداد شد و بدن بازیگران فضایی را ایجاد کرد: لندن غم انگیزی که رالف نیکلبی در نهایت از آن فرار می‌کند، توسط بازیگرانی که در موقعیت‌های ثابت ایستاده بودند و پشت‌هایشان را کاملاً چرخانده بودند، برانگیخت.

از زمان نیکلبی، مانند نسخه انتظارات بزرگ (2003) دیوید فار، بر جنبه‌های تاریک‌تر و داستایوفسکی دیکنز تأکید زیادی شده است. همین رمان در سال 2005 توسط دکلان دانلان و نیک اورمرود با بازیگران مختلف به روی صحنه رفت که روایت اول شخص پیپ را به شیوه ای کاملا برشتی بیان می کردند.

میریام مارگولیز در فیلم زنان دیکنز در تئاتر همپستد لندن به کارگردانی سونیا فریزر در سال 1991. عکس: تریسترام کنتون/ گاردین

ما راه درازی را از برش‌های قیچی و خمیری اقتباس‌های قبلی آمده‌ایم. اکنون تلاش می شود تا بافت نثر و همچنین زنده بودن شخصیت و حادثه را به ما بدهد. نمایشنامه نویسان نیز به همان اندازه احتمال دارد که از کافکا در صحنه‌پردازی دیکنز استفاده کنند، همان‌طور که خود نویسنده به عهد جدید اشاره کرده بود: شما در نسخه برجسته اولد ویک سرود کریسمس جک تورن نکاتی از هر دو دریافت می‌کنید. و با این حال، در حالی که هیچ چیز هرگز نمی تواند سیل بی وقفه نمایشنامه های دیکنز را متوقف کند، من هنوز شک و تردید زیبایی شناختی دارم.

جاناتان میلر در کتاب نمایش‌های بعدی به این نکته اشاره می‌کند که شخصیت‌های داستانی «از موادی مشابه رمان‌هایی که در آن اتفاق می‌افتند ساخته شده‌اند» و نمی‌توان آنها را از آنها رها کرد: برای انجام این کار، همانطور که میلر هوشمندانه می‌گوید، به شخصیت‌ها « دید گستاخانه». شما می توانید استدلال کنید که تصاویر فیز برای رمان های دیکنز دقیقاً همین کار را می کند، اما من می دانم منظور میلر چیست. در واقع، هرچه اقتباس موفق‌تر باشد، در معامله بین خواننده و نویسنده تداخل می‌کند: چند سال پیش با بازگشت به الیور توئیست، متوجه شدم که تصاویری از فیلم دیوید لین دائماً بین من و متن قرار می‌گیرد.

در مورد دیکنز، من همچنین استدلال می کنم که هیچ اقتباسی هرگز نمی تواند کیفیت سورئال تخیل او را به تصویر بکشد. در The Pickwick Papers، گفته می‌شود که یک کارت‌بازی ترسناک به اندازه «دلفین در جعبه نگهبان» احساس می‌کرد که از عنصر خود خارج است. میلر در کتاب خود مثالی از آقای ومیک در انتظارات بزرگ می‌زند که دهانی شبیه جعبه نامه دارد که غذای خود را به جای خوردن آن در آن پست می‌کند. در سرود کریسمس، اسکروج در یک درزن، چهره مارلی را می‌بیند که نوری ناگوار در اطراف آن دیده می‌شود «مثل یک خرچنگ بد در یک انبار تاریک». این تصاویر برای من گواهی بر نبوغ دیکنز هستند.

می‌دانم که نسخه‌های صحنه‌ای دیکنز برای همیشه ادامه خواهند داشت، اما اگر صادق باشم، از نمایش‌های تک نفره لذت بیشتری برده‌ام. سایمون کالو، یکی از دیکنزی‌های بزرگ، دو مونولوگ دکتر ماریگولد و آقای چپس را به نمایش درآورد که نقد اجتماعی و گروتسکری کمیک این دو داستان را به نمایش گذاشت. میریام مارگولیس در تصویر خود از زنان دیکنز، با تصویر واضح آن از 20 شخصیت یا بیشتر، دیدگاه های خود را در مورد رفتار خصوصی مشکوک او نشان داد. در دوران نوجوانی، من نیز مجذوب دیدن املین ویلیامز شدم که از دیکنز خوانش می‌کرد که به سبک خود نویسنده، شاهکاری از هنر نمایشی باورنکردنی بود. همانطور که اقتباس‌ها می‌توانند لذت‌بخش باشند، اما به طور متناقض این نوازنده انفرادی است که اغلب تعدد دیکنز را به بهترین نحو به نمایش می‌گذارد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *