بازگشت جان وو: “هنوز می دانم دارم چه کار می کنم” | فیلم های اکشن و ماجراجویی
تینشانههای سبک جان وو به اندازه نام خود فیلمساز معروف است: مشتریان سرسخت با عینکهای آفتابی سیاهشده و زنجیر سیگارهای بیپایان، در هوا پرواز میکنند با تپانچههای دوگانه در حال فروزان، کبوترهایی که در حال بال زدن هستند. پس زمینه.
در صنعت پر رونق پیش از واگذاری هنگ کنگ، وو دهه 80 و اوایل دهه 90 را صرف ساخت آثاری با شدت اپرا و هیپرکینتیک کرد که به آن «فو تفنگ» میگویند، برای تلفیق بالستیک هنرهای رزمی با تصویر گانگستری. تحسینکنندگان همچنین جنبشی را که او رهبری میکرد را به عنوان سینمای «خونریزی قهرمانانه» توصیف کردند، خشونت عجولانه آن همراه با مفهوم کلاسیک شرافت و شرارت نه چندان دور از ملودرام. او مسیری را به سوی هالیوود آغاز کرد، جایی که توجه انتقادی و درآمد گیشهاش پس از چند موفقیت اولیه کاهش یافت، او به شدت متعهد به حداکثر گرایی در خلق و خو و محتوا بود. حتی با کاهش و گسترش بودجه، همه چیز باید بزرگتر از زندگی باشد – احساسات و انفجارها
اما در فیلم شب خاموش که به طرز شگفت انگیزی کاهش یافته است، اولین فیلم انگلیسی زبان وو در 20 سال گذشته، اینطور نیست. این چیدمان شبیه باله گلولهای دیگر درست در چرخخانه استاد به نظر میرسد، یک ریف آرزوی مرگ که در آن یک شوهر داغدار (جوئل کینامن) چندین قوطی متوالی شلاق را به روی افراد غیرقانونی که مسئول کشتن پسرش هستند باز میکند. در جایی که وو قدیم از فرصتی برای پیروتکنیک رسمی مورد علاقه خود استفاده می کرد، در عوض خود را به چالش کشید تا زیبایی شناسی خود را سوراخ کند و ویژگی های تاریخی امضای خود را تا زمانی که تمام چیزی که باقی می ماند هسته ای سخت الماس باشد، کاهش دهد.
در نتیجه، او یکی از ضعیفترین و پستترین آثارش را به نمایش گذاشت، یک تیراندازی با وحشیانهتر و غیرمنتظرهتر از یک افسانه ۷۷ ساله که هنوز هم میتواند طرفدارانش را غافلگیر کند. برای یک آدم بداخلاق مترادف با غیرت آدرنالین، آخرین عمل براندازی او تنها چیزی را می طلبید که او هنوز امتحان نکرده بود: خویشتن داری. او آن را به خوبی در فیلمی غیرعادی به تن می کند که با این وجود قدرت او را به عنوان یک آهنگساز بی همتای اکشن احیا می کند.
وو در یک توقف تبلیغاتی در لس آنجلس به گاردین می گوید: «این همان کاری است که من واقعاً می خواستم انجام دهم. من کارهای زیادی انجام داده ام که همه چیز بزرگ است. من نیاز داشتم که به واقعیت برگردم.»
پس از سه شکست در چین که بودجههای متورم و نقدهای تحقیرآمیز را برای او به ارمغان آورد، وو از عواملش خواست که مطالب قوی را پیدا کنند که بتواند او را برای بازگشت به موفقیت قرار دهد. او آنچه را که به دنبالش بود را در فیلمنامه رابرت آرچر لین برای شب خاموش یافت، یک رفتار غیرعادی باریک که تا حدی به دلیل دوری تقریباً کامل آن از دیالوگ است. مرد خانواده برایان (Kinnaman) تارهای صوتی خود را به عنوان بخشی از رانندگی که جان پسرش را در یک کریسمس می گیرد، آسیب می بیند و یک سال کوتاه را در تمرین سپری می کند تا اینکه بتواند انتقام خونین و کم رنگ فصلی خود را در 25 دسامبر آینده بگیرد. او با لب های گره کرده و مشت های گره کرده، مسیر جنگی بی رحمانه و در عین حال کاملاً قابل قبولی را ترسیم می کند. مونتاژهای خودسازی پرزحمت او بر کار مورد نیاز برای آشتی دادن یک مرد معمولی و محیط واقعی اش با اعمال افراطی قدرت فیزیکی که او به زودی به نمایش خواهد گذاشت تأکید می کند.
وو میگوید: «بسیار سخت بود، کار بدون کلمات. «من مجبور بودم خودم را اصلاح کنم تا این سبک، یک تکنیک جدید یا یک روش جدید تفکر را کشف کنم. همه اینها باعث شد احساس بهتری نسبت به عادی بودن داشته باشم. برای گفتن یک داستان به طور معمول – درام معمولی، عبارات عادی، دعوای معمولی – باید خودم را کنترل میکردم، زیاد از حد بالا نمیرفتم. همه چیز باید قابل باور باشد. برای گفتن داستانی که مخاطب متوجه میشود، برای اینکه آنها تحت تأثیر شخصیتها قرار بگیرند، باید خودم رفتار میکردم.»
اگر سخنان او به سازش ساعت از جانب کارگردانی که دستورات راهپیمایی شخص دیگری را در یک کنسرت یک نفر برای آنها انجام می دهد، اشاره می کند، بدانید که مقیاس و تحقق هرگز برای وو متناسب نبوده است. همانطور که او آن را توصیف می کند، بر اساس وظیفه ای که در حال حاضر در دست دارد، شروع به خارش برای حالت مخالف تولید می کند. در عکسهای کوچکتر، او مشتاق منابع و قدرت شلیک خام یک عملیات بزرگتر است، اما وقتی در چنین شغل استودیویی غوطهور میشود، از فقدان خودمختاری عصبانی میشود. «شب خاموش» سریع و ارزان، او را به عنوان یک سازش قابل قبول در نظر گرفت، و توانایی او را برای کنار گذاشتن اشتباهات رسمی معمول خود بدون دخالت شرکت تولید تاندر رود، آزمایش کرد. (به طور تصادفی، آنها جان ویک را به دنیا آوردند، بزرگترین تأیید میراث وو در هالیوود مدرن؛ او کارگردانانی چون چاد استاهلسکی و دیوید لیچ را ملاقات نکرده است، اگرچه شنیده است که عکس او را در دفترشان آویزان کرده اند. به طور کلی، او از تعداد زیادی از نوادگان حرامزاده همکارش JW که در سالهای پس از آن حرکتهای او را قرض گرفتهاند، متملق شده است. «احساس میکنم دوستان زیادی دارم!»)
او آزادی عمل خاصی را که بیش از حد ایجاد میکرد، با شکلی متفاوت و باارزشتر از استقلال مبادله کرد، یک مبادله نمایشی از زمانهای بسیار قدیم: آنچه را که یک کارگردان در بودجه از دست میدهد، در نبود نظارت به دست میآورد. وو مانند یک راهزن از معامله خارج شد، بیش از آن که آماده بود تا با نبوغ خود، سستی را که به خاطر مقداری کم به جا مانده بود، بردارد. او میگوید: «این باعث شد که من مانند زمانهای گذشته احساس کنم و با بودجههای اندک در هنگ کنگ کار میکردم. من به عنوان کارگردان این همه کنترل را داشتم. قبل از شروع فیلمبرداری، با تهیه کننده مان ریحان (Iwanyk)، رئیس Thunder Road صحبت کردم. او به من گفت: “خوبی در مورد یک فیلم مستقل این است که آزادی خلاقیت بیشتری کسب می کنی.” و این حقیقت دارد. من دخالت چندانی نداشتم و تهیه کنندگان همکاری زیادی داشتند. بیشتر اوقات، من به طور خاص در مورد این بودم که چگونه همه چیز را درست کنم، با بودجه و برنامه بسیار فشرده. من چاره ای نداشتم جز اینکه همه چیز را هوشمندانه شلیک کنم.»
او بهجای عکسبرداری برای پوشش، راهاندازی گردانی از دوربینها برای گرفتن هر چه بیشتر غوغاهای او و مرتب کردن همه آنها در ویرایش، مجبور شد با فیلمبرداری خود انتخاب و انتخاب کند. او درباره CGI «دیوانه نیست» و هیجان لمسی جلوههای عملی را ترجیح میدهد، اما گاهی اوقات قوانین بسیاری از صنعت فیلم آمریکای شمالی را در مقایسه با سیاستهای لاسهفر در چین مانع میبیند. او می گوید: «تیراندازی در مکزیک، قوانین زیادی برای استفاده از اسلحه وجود داشت. هر جای خالی، اگر نیم بار یا حتی یک سوم باروت را انجام می دهید، باید همه چیز را ثبت کنید. و اگر آنها به اندازه کافی آتش نمی زنند، ما CG را در شعله قرار می دهیم.”
محیط Yuletide به ضرب و شتم با دکل مقدس دلالت دارد، اما با یک استثنا مشخص، وو در سکانسهای مبارزهاش در اردوی فصلی سخت نمیرود. اکشن مانو-آ-مانو بین Kinnaman – که وو او را “خیلی واقعی، بر خلاف یک ابرقهرمان” توصیف میکند – و امواج آدمها به طرز هوشمندانهای طراحی شده است، اما نسبتاً مهار شده است. آنها نه به عنوان نیمه خدایان خیلی باحال که واقعی باشند، بلکه به عنوان انسان فانی با هم درگیر می شوند و هر ضربه بدن برای آن سخت تر می شود. وو میگوید: «هیچکاک با تک تک فیلمهایش مانند یک تجربه رفتار کرد. «زمانی که روی «شب خاموش» کار میکردم، این طور فکر میکردم. من همیشه می خواستم تغییری ایجاد کنم و این بار این تغییر ساده تر بود.»
اگرچه او قول میدهد که فیلمسازی با بودجهی کم همیشه خانهاش خواهد بود، اما پس از وقفهای چند ماهه در فیلمبرداریشان در پاریس به دلیل اعتصاب ساگ، دوباره برای بازسازی انگلیسیزبان فیلم جنایی جاودانهاش «قاتل» بازگشته است. او اشاره می کند که تولید کمی راحت تر از سایلنت نایت بوده است، اما همچنان در حین کار در این نقطه از جهان خود را مهمان می داند. او بیشتر از دور به هالیوود نگاه می کند. او با Fallout «افسانهای» 2018 وارد میدان قدیمیاش از «ماموریت: غیرممکن» شد و از قطعههای گاه به گاه ژانر انگلیسی زبان لذت میبرد. (پاستیک های ادگار رایت و نئو وسترن جهنم یا High Water 2016 مورد علاقه هستند.) او به دور از عقب ماندن است، با این حال، گام او به سمت ثبت نامطلوب تر به هیچ وجه امتیازی از خستگی نیست.
او میگوید: «با وجود اینکه پیر شدهام، ذهنم هنوز روشن است. من هنوز می دانم که دارم چه کار می کنم. من همان غرایز را دارم که همیشه داشتم.»