“در حضور زیبایی دیوانه می شوم”: اعترافات رنگارنگ عکاس والتر فایفر | عکاسی
دبلیودست های فایفر از زمانی که پسر کوچکی در مدرسه ابتدایی بود می لرزید. این عکاس سوئیسی به یاد میآورد که مشکل با بالا رفتن سن او تشدید شد. او میگوید: «وقتی مردم من را نابغه میخوانند که از همان ابتدا از فلاش استفاده میکردم، مرا سرگرم میکند. این سبک من را به من داد – اما من این کار را فقط به این دلیل انجام دادم که یک فلاش تصاویر من را تثبیت می کرد.
عکسهای فایفر گرمای تابستانی همیشگی را تراوش میکنند، گویی تمام سختیهای زندگی از بین رفته است. او قبل از اینکه در دنیای هنر به رسمیت شناخته شود، سالها برای صحنه زیرزمینی همجنسگرایان فیلمبرداری کرد. شایان ذکر است، پس از کسب موفقیت، او از تغییر رویکرد خودداری کرد: همیشه فقط او و موضوع او بوده است، مانند یک نقاش با یک موزه.
اینها اکثراً مردان جوانی هستند که اغلب در لحظات پرشور و نشاط اسیر می شوند، در هوا می پرند یا در خانه یا کنار دریاچه ژست می گیرند. بسیاری از نماها بین رویا و واقعیت معلق هستند و به نظر می رسد از عشق اول صحبت می کنند. فایفر می گوید: «افرادی که دوستشان ندارم، مرا سرد می گذارند. “اما در حضور زیبایی واقعی، من دیوانه می شوم – و می توانم 24 ساعت کار کنم. زیبایی نادر است، یک اتفاق روزمره نیست، و اینطوری بهتر است. اگر زیبایی زیادی در اطراف وجود داشت از آن خسته می شدیم.” او می خندد.
با ورق زدن Chez Walti Photographs 2000-2022، آخرین کتاب او، یک جلد حماسی در 400 صفحه، به زودی متوجه میشوید که او چقدر انرژی صرف کار هنری خود میکند. در حالی که عکاسی همچنان او را مانند روزهای اولیه هیجان زده می کند، گرفتن عکس به طور فزاینده ای سخت می شود – تا حدی به دلیل دست های ناپایدار او و همچنین به دلیل دشواری پیدا کردن مدل های مناسب. او می گوید: «اوه، من یک ملکه درام نیستم. “من واقعاً منظورم این است. اگر هنرمند نبودم، زندگی ام آسان تر می شد.»
فایفر، اگرچه یک عکاس باتجربه 50 ساله بود، اما هزاره ها از زیر خاک بیرون آمدند که در اوایل دهه 2000 شیفته عکس های رنگارنگ او شدند. به گفته فایفر، آنها به همان دلایلی که دنیای هنر او را رد کرده بود، او را در آغوش گرفتند. عکس های او بیش از حد ساده و تقریبا آماتور به نظر می رسید. صنعت مد، حتی بیشتر از آن، به پیچیدگی و عمق گرایش دارد.
با این حال، با رونق رسانه های اجتماعی، کار فایفر شروع به برجسته شدن کرد. به عنوان نوآورانه، جلوتر از زمان خود دیده می شد. او می گوید: «این داستان زندگی من است. من باید همه چیز را گام به گام به دست می آوردم. هیچ وقت فکر نمی کردم تا این حد برسم. مردم مدام من را تحقیر می کنند و ادعا می کنند که من فقط یک عکاس «ساده لوح» هستم. بعد از مدتی، در نهایت آن را باور میکنید.»
اخیراً در موزه Kunstmuseum در لوسرن، یک مرور تاریخی تاریخی فایفر به پایان رسید و امضای کتابهای او در شهرهای سراسر اروپا همیشه صفهای عظیمی از علاقهمندان جوان پرشور عکاسی را به خود جلب میکند. تعداد کمی از هنرمندان چنین توانایی رشک برانگیزی را در پیش بینی – و شاید رهبری – از خود نشان داده اند. تصادفی نیست، گرچه قطعا طعنه آمیز است، که فایفر اکنون مورد استقبال صنعت مد قرار گرفته است.
این پیرمرد 77 ساله میگوید: «در ابتدا، مدیران هنری با تابلوهای روحی، طرحها و ایدهها به من نزدیک میشدند. وای خدا خیلی ترسیدم! من به آنها گوش می دادم اما در نهایت می گفتم، “گوش کن، چه فایده ای دارد که کاری را انجام بدهم که دیگران قبلاً انجام داده اند؟” من در آن زمان نماینده نداشتم. من یک هنرمند خودآموخته هستم و صادقانه بگویم، نمیدانستم چگونه با چنین مسائلی رفتار کنم. من حرفه ای نیستم وقتی مجبور شدم برای یک فیلم مد به لندن بروم، از نظر مالی آنقدر در تنگنا قرار داشتم که فقط می توانستم یک هتل درجه دو بخرم و مجبور شدم همه چیز را در یک پنجره دو روزه فشرده کنم. باز هم این داستان زندگی من است.»
او به یاد می آورد که مجله iD جعبه بزرگی از لباس های با قیمت گزاف را برای یک جلسه عکاسی به آپارتمانش در زوریخ فرستاد. فایفر از ترس آسیب رساندن به لباس های ارزشمند در حال حمل و نقل، آنها را در اتاق نشیمن خود مدل سازی کرد.
در واقع او هرگز استودیوی خود را نداشته است. او همچنین دوست ندارد یک تصویر را از قبل تصور کند. رویکرد ایدهآل او شامل ملاقات با سوژه در آن زمان است، دقیقاً مانند یک قرار ملاقات کور، و در آغوش گرفتن هر حسی که آشکار میشود. «Que sera sera،با شانه بالا انداختن می گوید. نتایج به طور کلی در سمت سبک دل هستند، اگرچه هیچ چیز مبهمی در مورد آنها وجود ندارد.
فایفر که در حومه سوئیس «در همان روز و سال بروس وبر» به دنیا آمد، در ابتدا به عنوان یک نقاش آموزش دید. او به یاد می آورد: «من از پولاروید به عنوان کمک استفاده می کنم. سپس، در دهه 1970، یک دوربین کوچک خودکار خریدم. در همان زمان، او به شهر نقل مکان کرد. اولین مدل های من بچه های زیبای خیابان زوریخ بودند. جستوجوی زیبایی واقعی هدف زندگی من است. حتی امروز، افرادی که من از آنها عکس میگیرم تداعی کننده ستارههای هالیوود دهه 1950 هستند. اما آنها نباید از این موضوع آگاه باشند. من مدل های غیر حرفه ای را ترجیح می دهم. من هرگز مدل نداشتم – من افراد واقعی داشتم.
ستارههای فیلمی که او در سینما میدید احساس میکردند افرادی هستند که با آنها بزرگ شده است. به عنوان مدل، او هنوز آنها را بی نظیر می داند. «در عکسهای من آینهها و عینکهای زیادی وجود دارد که ادای احترامی به اشتیاق همیشگی من به هالیوود و سیسیل بیتون با عکسهای باشکوه او با آینههاست. این در مورد کمال دست نیافتنی است. من هرگز کاملاً به آن نمی رسم، بنابراین آن را ساده می کنم. من چندین لحظه سیسیل بیتون داشته ام.
فایفر در سن 16 سالگی متوجه شد که همجنسگرا است. «من یک پسر روستایی ساده لوح بودم. یک روز با مردی آشنا شدم که همجنسگرا بود، اما حتی نمی دانستم این به چه معناست. او مرا به (مجله همجنسگرایان) Der Kreis معرفی کرد.» در آن زمان فایفر همچنین شیفته عکس های هومروتیک کارلهینز واینبرگر و نقاشی های بسیار مردانه تام فنلاند شد. من مجذوب آن همه زیبایی بودم و نمی توانستم درک کنم که در درونم چه می گذرد. آن زمان های مختلف بود. شما نمی توانید فقط بگویید: “من 16 سال دارم و همجنس گرا هستم.” حالا انگار مهر شکسته است.»
پس از عکاسی از دوستانش در دهه 1970، او تصمیم گرفت اولین کتاب خود را منتشر کند، که اکنون یک کتاب نادر است که قیمتهای گیجکنندهای را بهصورت آنلاین به دست میآورد. «این توسط یک ناشر آنقدر فقیر تولید شد که مجبور شدیم تمام عکسهایم را به سیاه و سفید تبدیل کنیم تا هزینههای چاپ کاهش یابد. هرچند هنوز کتاب خوبی است. پیر نمی شود هنگام انتشار کتاب باید بسیار مراقب باشید: برخی قدیمی می شوند و برخی دیگر بی انتها می مانند. من کتابهای زیادی دارم که به نظر قدیمی میرسند، حتی اگر سه سال پیش منتشر شدهاند.»
او می گوید که از آن زمان به بعد، زندگی او به دنبال زیبایی دائمی و اغلب طاقت فرسا شد. او می گوید: «این وسواس من است. این چیزی است که باعث میشود روی کلیک کلیک کنم. من وسواس همه کسانی هستم که مرا به زمین جدید، ایده های جدید می برند. وقتی مردم خسته کننده هستند – مامان میا! – این وحشتناک است. کار خیلی زیاد اما وقتی چیز درست پیش بیاید، دوباره احساس زنده بودن میکنم، اگرچه با افزایش سن کندتر میشوم.»
ما در کافه موزه ملی سوئیس در زوریخ هستیم. فایفر، در حال نوشیدن چای، فاش می کند که مدتی است روی یک آرشیو کار کرده است. آنطور که ممکن است تصور شود، این هزاران تصویر نیست. او میگوید: «من قبلاً از آنالوگ عکس میگرفتم. و من همیشه پول خرید فیلم و توسعه عکس را نداشتم. بنابراین در روزهای اولیه، در طول فیلمبرداری مد، من می گفتم، “کلیک کنید، کلیک کنید، کلیک کنید – خوب، ما آن را داریم!” اما فقط به این دلیل که برای من خیلی گران بود.»
علاوه بر آینه ها، رشته دیگری که در آثار فایفر جریان دارد گل ها هستند. آنها اغلب موهای یا صورت مدل های او را تزئین می کنند، یادآور تصاویر بارون فون گلودن، که به خاطر عکس های برهنه اش از مردان جوان سیسیلی معروف است. با این حال، بر خلاف بارون آلمانی، فایفر از کیچ و کمپ به شیوه ای کنایه آمیز استفاده می کند. مدلهای او به جای کلاه از لوسترهای پر زرق و برق استفاده میکنند، در حالی که ممکن است یک تکه پارچه زرق و برق دار در عمامه پیچیده شود. او می گوید: «فکر می کنم یک عکس خوب نیازی به توضیح ندارد. “حتی نباید فکر کرد، بلکه فقط باید شگفت زده شد.”
علیرغم اینکه برای افرادی مانند Vogue و Vanity Fair عکاسی کرده است، از تام فورد گرفته تا تیلدا سوینتون عکسبرداری کرده است، جریان پنهان عشق اول چیزی است که فایفر دائماً و تقریباً ناامیدانه سعی در انتقال آن دارد. او می گوید: «البته که من به مدل هایم عشق می ورزم. «عشق برای کار من لازم است. اما باید فاصله خاصی را حفظ کنم. اگر فاصله ای نباشد و عاشق باشی، پس کوری.» می خندد و یک جرعه چای می نوشد. “و این ایده آل نیست که نابینا باشید – به خصوص اگر دستان شما دائماً می لرزند.”
عکس های چز والتی 2000-2022 توسط Edition Patrick Frey منتشر شده است