“من دیلی میل را فوق العاده عصبانی کردم”: ستاره ها لحظات دکتر هو خود را به اشتراک می گذارند – قسمت پنجم | دکتر هو
مارتین جارویس (در چندین سریال کلاسیک، 1965-1985 ظاهر شد)
هنگامی که 60 سال پیش با تهیه کننده Verity Lambert آشنا شدم، او نقش مهمی را در The Web Planet به من پیشنهاد داد. او توضیح داد: «هیلیو» یک شاهزاده از قبیله Menoptera، هملت سیاره خود است. مشتاقانه گفتم: «من را حساب کن». “دوست داری طرح های لباس را ببینی؟” جاه طلبی های من در حالی که او نقاشی ها را از روی میز رد می کرد غوطه ور شد. یک پروانه غول پیکر با این حال، من به دوش نیاز داشتم. هر قسمت شصت پوند گرانبها.
جیمی دونو (کارگردان قسمتهای با حضور پزشک پانزدهم، 2024)
وقتی به عنوان کارگردان وارد استودیو می شوید، اولین کاری که می خواهید انجام دهید بازدید از تاردیس است. شایعاتی در مورد بزرگی آن وجود داشت، بنابراین تصمیم گرفتم که اولین باری که آن را تجربه میکنم، همانگونه باشد که تماشاگران انجام میدهند. من نه از طریق صحنه باز، بلکه از درهای پلیس وارد شدم تا تاثیر کامل را داشته باشم. ناامید نشد! هر وقت ممکن بود در تاردیس می نشستم. دفتر دوم من شد. در پایان، من هر دکمه و دقیقاً کار را می دانستم. من فقط از درهای پلیس وارد شدم!
لالا وارد (با بازی رومانا دوم، همراه دکتر چهارم؛ 1979-1981)
بزرگترین لحظه برای من عدم احتمال بی نهایت ملاقات با داگلاس آدامز بود، از لذت داشتن او به عنوان یک دوست تا پایان عمر غم انگیزش. از آن دوستی ارزشمند، مانند اثر پروانه ای، همه چیز و هرکسی که بعد از آن برای من اهمیت داشت، شکل گرفت.
کاترین ترگنا (نویسنده زنی که زندگی کرد و برای تورچوود، 2006-2015)
لذت خلق یک زن جاودانه، یک زن بزرگراه، که نمی توانست در زمان سفر کند و مجبور شد آنقدر در تاریخ بچرخد که از دنیا بی حس شود، آنقدر که دکتر احساس نیاز کرد بچسبد تا قلبش یخ بزند روشی که علمی تخیلی فقط یک داستان انسانی بزرگتر است و مضامین شفقت، مرگ و میر و از دست دادن را می توان با ملایمت کاوش کرد.
شیلا هنکوک (در نقش هلن A در گشت شادی، 1988)
به یاد دارم که فکر می کردم شخصیت شبیه مارگارت تاچر است، بنابراین صدای او را انجام دادم. این امر دیلی میل را به شدت عصبانی کرد و گفت که توهین آمیز است. من یک کلاه گیس داشتم که من را شبیه او می کرد. اما این یک قسمت ناراحت کننده برای بازی بود زیرا من این حیوان کوچک را داشتم که عروسک شگفت انگیزی بود، اما این مرد مجبور بود زیر من بنشیند و پایش بین زانوهای من و عروسک خیمه شب بازی در انتهای آن باشد!
سوفی هاپکینز (با بازی آوریل مک لین در کلاس، 2016)
لحظه Doctor Who که همیشه با من گیر کرده است، بازسازی دکتر دهم است – کلمات ساده و در عین حال دلخراش دیوید تنانت، “من نمی خواهم بروم”. لرز!
جونو داوسون (نویسنده مجموعه صوتی Doctor Who: Redacted، 2022 به بعد)
وقتی تگان جووانکا دکتر را ترک می کند، به او می گوید که دیگر نمی تواند شاهد تجمع اجساد در اطراف آنها باشد. او ناله می کند: «این دیگر سرگرم کننده نیست، دکتر!» من اغلب این قانون را در زندگی خود نیز اعمال می کنم. اگر دیگر سرگرم کننده نیست، بیرون بروید. حدود 20 سال بعد، مارتا جونز خود را از یک زندگی غم انگیز پس از دکتر انتخاب می کند. او در مورد عشق نافرجام دوست دانشگاهی اش به همسرشان توضیح می دهد. مارتا الگوی خود را تکرار نمی کند، و او خارج می شود. این یکی از صریح ترین لحظات فمینیستی در نمایش است.»
سوزی لیگات (تهیه کننده، 2007-2008)
ما در حال فیلمبرداری آخرین صحنه سیاره عود در معدن ترفیل بودیم، داغ بود اما آن را با برف کاغذی زیست تخریب پذیر پوشاندیم. اود در یک دایره ایستاده و آهنگ تشکر خود را از دکتر و دونا می خوانند. این چنین دیدگاهی از اعتماد و گشودگی است، که برای من نشان دهنده قدرت آسیب پذیر بودن، درخشش «دیگری»، اهمیت دست کم نگرفتن یا سوء استفاده از افراد یا موجوداتی است که به روش های مختلف کار می کنند. از نظر بصری بسیار ساده و آشکار بود، فقط بچه هایی که نقش موجودات را بازی می کردند، کاترین تیت و دیوید تنانت. لحظه ای نادر از سکون.
Rachel Talalay (کارگردان اپیزودهای با حضور دکتر دوازدهم و اولین فیلم ویژه شصتمین سالگرد، 2014-23)
من می خواهم در مورد معاشقه تام بیکر با من صحبت کنم، اما برخی چیزها بهتر است به تخیل سپرده شود (همانطور که به تام گفتم). پس بیایید در مورد Cybermen صحبت کنیم. در اولین اپیزودی که کارگردانی کردم، نمایی از یک قسمت دهه 1960 را بازسازی کردیم که در آن سایبرمن ها با گنبد سنت پل در پس زمینه به سمت دوربین حرکت کردند. داخل کلیسای جامع خالی گشتم و یک ارگانیست تنها در حال تمرین یافتم. بعید به نظر می رسید که همه اینها برای بچه ای از بالتیمور اتفاق بیفتد.
Azhur Saleem (کارگردان قسمت های با حضور دکتر سیزدهم، 2021)
صحنه اوج بزرگی بود که من در فیلم Doctor Who: Flux کارگردانی کردم که در تونل های ویلیامسون اتفاق می افتاد. این مجموعه بزرگی بود که توسط دافید شورمر باهوش طراحی شده بود و سونتاران از دری بیرون میرفت در حالی که یاز، دان، جریکو و ویلیامسون برای سرپوش شیرجه میرفتند. من به یاد دارم که در سراسر مجموعه نگاه کردم و تمام افرادی را که در این عمل ساختگی دخیل بودند را تماشا کردم و لبخندی عظیم بر لبانم آورد. ما داشتیم چیزی واقعاً خاص و هیجانانگیز خلق میکردیم، که کار سخت زیادی میخواست، با این حال احساس میکردیم که فقط داریم بازی میکنیم.
وینی پاتل (نویسنده قسمت هایی با حضور دکتر سیزدهم، 2018-2020)
وقتی کریس چیبنال از من پرسید: “اگر می توانستی فقط یک قسمت برای سریال بنویسی، آن قسمت چه می شد؟” من خودم را با طرح داستانی در حین تقسیم هند شگفت زده کردم. من به جاده ابی رفتم تا Segun Akinola نظارت بر ضبط موسیقی خود را ببینم. تماشای خواننده، شهید عباس خان، که آواز خیره کننده و سر به فلک کشیده خود را برای گونه ای از تم پایانی نمایش گذاشت، هرگز فراموش نمی کنم. وقتی کارش تمام شد، همه در اتاق به هم نگاه کردند و من یک «جهنم لعنتی» بسیار بیظرافت زمزمه کردم. آن موقع بود که فهمیدم همه چیز ارزشش را داشت.
آلیس تروتون (کارگردان اپیزودهای تورچوود، ماجراهای سارا جین و دکتر که با حضور دکتر دهم، 2006-2008)
“آیا من حق دارم؟” من پنج ساله بودم و تام بیکر تصمیم می گرفت که دالک ها را منفجر کند یا نه. اجرای شکسپیرانه و ظریف او از معضل دکتر، با حس وحشی و چشمان درشت شادی و شادی و عذاب او، مستقیماً به تخیل من رفت. لیز اسلدن دوست داشتنی، همچنین در صحنه، با حوصله به صحبت های من گوش داد که در مورد ماجراهای سارا جین با هم کار می کردیم و امضای تام را برای من گرفت. من آن را پیش روی خود دارم – می گوید: «آلیس عزیز، حیف که اینجا نبودی. خیلی دوست داشتم سلام کنم.»