“تو چه کسی بودی که تصمیم گرفتی دوره های ما تمام شده باشد؟” شعر پرس و جوی کووید مایکل روزن | استعلام کووید
من به تجسم یک صحنه ادامه دهید: سال 2020 است. پاتریک والانس می نشیند و خاطرات روز خود را یادداشت می کند. عباراتی که قبلا شنیده بود در ذهنش ظاهر می شود. او به یاد می آورد که بوریس جانسون از “اجازه دادن به همه چیز پاره” صحبت کرد. صحبت از “تلفات” شد. مکث می کنم: اینها به این می گویند معلول مرده؟ تلفات؟ و سپس در رابطه با این تلفات، والانس گزارش میدهد که جانسون میگوید «همینطور باشد». این یک شانه بالا انداختن سرنوشت ساز است. چقدر خارق العاده است که در اوج مبارزه ملی مرگ و زندگی، نخست وزیری داشتیم که فلسفه اش que será, será بود.
سپس جانسون تغییر مسیر داد. به گفته وی، این تلفات “عملکرد خوبی داشته اند”. من این را خواندم که او فکر می کند که این افراد نمره خوبی کسب کرده اند، بنابراین نیازی به وحشت یا نگرانی نیست. زمین بازی اغلب منبعی پربار برای کسانی بوده است که به دنبال تصویرسازی برای توضیح زندگی هستند. در اینجا، جانسون کریکت را برای خدمت در وظیفه خنثی کردن درد و ویرانی به خدمت گرفت. در این صورت به همکارانش نمی گفت که دلیلی برای عزاداری رفتن افراد مسن نیست؟ فقط بیرون از زمین برای آنها دست بزنید. بازی کن، بازی کن
در میان این جاش، به راحتی می توان هزاران نان، پدربزرگ، خاله، عمو، دوست یا انسان تنهای محبوبی را که از این سیاره بیرون انداخته اند، از دست داد. از آنجا که ما در گروه های کوچک عزاداری می کنیم، به راحتی می توانیم فراموش کنیم که آنچه تحت رهبری جانسون اتفاق افتاد یک فاجعه ملی بود. به طور خلاصه، این افراد دوست داشتنی نه تنها در مهمانی های سخت شرکت می کردند، بلکه می گفتند که افراد مسن و آسیب پذیر مازاد بر نیازها هستند. شادی شرورانه
من دوباره بر روی شبکیه چشمم اجرا می کنم تا جانسون به قدرت برسد. در کنار حقه تبلیغاتی اتوبوس، او را می بینم که بیرون خانه مراقبت روی جعبه صابون ایستاده و فریاد می زند: «بارد را به خاطر بسپار: «بدون دندان، بدون چشم، بدون طعم، بدون همه چیز. ما هفتمین دوره انسان را لغو خواهیم کرد. چه آرامشی برای همه افراد درگیر است، نه؟» آیا این طرح به اندازه «برگزیت انجام شود» کارساز بود؟ احتمالا نه. پس چگونه اتفاق افتاده است که تیم جانسون توانسته اند از این چیزهای قاتل فرار کنند؟
و به گفته والانس، این فقط جانسون نبود. او می نویسد: “ریشی فکر می کند فقط اجازه دهید مردم بمیرند و این اشکالی ندارد.” من به حزب محافظهکار رای ندادم، اما وقتی آنها وارد شدند، اعتراف میکنم که ذرهای زودباور بودم که فکر میکردم این افراد واقعاً ما را زیر اتوبوس نمیاندازند. بازم اشتباه شد روزن اما موارد بیشتری وجود دارد. والانس یادداشت کرد که جانسون گفت: “بیشتر افرادی که می میرند به هر حال به زمان خود رسیده اند.”
بنابراین ما زندگی خود را به دست کسی میسپاریم که نه تنها فکر میکند که زندگی یک مسابقه کریکت است، بلکه جایی است که قبل از بازی کارت امتیازی ترسیم میشود. او فکر میکند که مزیت بزرگ این کار این است که بخشهایی از بافرهای قدیمی زمین را ترک میکنند و بازنشسته شدهاند.
من یکی از آن هاهستم. بله، من خودم را در میان بافرها می بینم، و خواندن یادداشت های والانس کار تلخی است. من ارث کووید خود را دوست ندارم: چشم چپ عمدتاً نابینا و گوش چپ عمدتاً ناشنوا. اما پس از آن به یاد میآورم که به لطف افرادی که به روشهایی کاملاً مخالف با نکروفیلیای این دولت عمل میکردند، دوباره بازی کردم. آنها دیوانه وار کار کردند تا مطمئن شوند که من نمیرم – و البته نه فقط من، ده ها هزار نفر از ما. در اینجا و اکنون، با خواندن چیزهای سرد کننده ای که این تحقیق به سطح آورده است، ترکیبی جوشان از مالتوس و کالوین را می بینم. به این معنا که نه تنها میلیون ها نفر به عنوان یک مازاد ناخواسته رفتار شده اند، بلکه جانسون فکر می کرد که از قبل تعیین شده بود که باید چنین شوند. این یک دستور العمل شوم است.
شعر مایکل روزن:
بیرون از اتاق خواب و بخش
صف های طولانی مردگان به سمت شما راه می روند
از تو می پرسم،
تو کی بودی که تصمیم می گرفتی؟
که دوره ما تمام شد؟
چه کسی کت سفید داور را به تو داد
و انگشت بلند شده؟
فکر کردی هیچوقت حرف نمیزنیم
از قبرهایی که به ما دادی؟